شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ELy  (1398/11/25 , 12:39)
هستم ولی خستم
ديروز رفته بودم امامزاده داوود...




تو مسير يک پيرمرده پياده ميرفت سوار ماشينش کردم، برگشت گفت دست شما درد نکنه ما قديما اين مسير رو با خر ميرفتيم،
الان داريم با شما ميريم...



نفهميدم تشکر کرد؟! خاطره بود؟ يا قصد تخريب مارو داشت؟!!!????
رای ها (3)
لایک (3) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 3 مهمان