وقت بخیر، مهمان عصر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ☆☆GitA☆☆  (1398/11/21 , 22:04)
کاش می شد برای همیشه رفت ؛
به سکوت و آرامش یک خانه ی روستایی ...
هر صبح ، لا به لای بوی کاهگل ، زیر سایه ی درخت گردو نفس کشید ، آرامش گل های بنفشه را بغل کرد و با نوازش بالهای پروانه ، آرام شد .
کاش می شد جای ساکتی رفت و با احساس های خوبِ جهان ، خلوت کرد .
اینجا دلت می گیرد از بی مهریِ آدم ها ،
آدم هایی که مدام ، در حالِ دویدن اند ؛
برای رسیدن به قافله ای که مدتهاست کلّ آرامشِ این شهر را دزدیده ...
باید کوچ کرد به جایی که کوچه های خاکی اش بوی نابِ زندگی می دهند و در دلِ سادگیِ خانه هایش می توان عاشق بود و هر شب با خیالِ درختان گیلاس خوابید ...
رای ها (2)
لایک (2) | دیس لایک (0)
+1 Tamanna* (1398/11/22 , 23:13)
+1 нoda (1398/11/21 , 22:25)
در کل: 2

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 1 مهمان