صبح بخیر، مهمان صبح
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 آناستازیا  (1398/11/8 , 14:47)
صورت عروسکی
کاش در کنارم بودی ، کاش میتوانستم تو را در آغوشم بگیرم و نوازش کنم....

باورم نمیشود که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد میکند....

کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی بروم....

کاش میتوانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم....

ای کاش ، کاش ، کاش...

دلم بدجور هوای تو را کرده عزیزم...

دلم بدجور در حسرت دیدار تو هست ای بهترینم....

باورم نمیشود ، این همه فاصله در بین من و تو غوغا میکند

و دریای غم و دلتنگی در قلبهایمان طوفان به پا میکند ، امواج تنهایی مثل

خنجر در قلبهایمان مینشیند ....

و ای کاش در کنارم بودی ...

کاش بودی و دلم را از امید و آرزوهای انباشته شده خالی میکردی....

باورم نمیشد ، سخت است باور کردنش ، با نبودنت در کنارم گویا

در این دنیا تنهای تنهایم ....

بی کس ، بی نفس ، میروم با همان پاهای خسته ، در جاده ای

که به آن سوی غروب خورشید ختم شده است....
رای ها (3)
لایک (3) | دیس لایک (0)
+1 ELy (1398/11/8 , 15:35)
+1 ☆☆GitA☆☆ (1398/11/8 , 15:25)
+1 FAZi (1398/11/8 , 14:49)
در کل: 3

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 2 مهمان