شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 Roksana  (1398/10/17 , 21:41)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
چیزی از فرقِ سرش به سرعت پایین آمد. از چشمهایش بیرون زد. گلویش را خراشید و توی دلش فرو ریخت. این شکلِ طبیعیِ چیزی بود، که بعدها فهمید غصه است.
رای ها (5)
لایک (5) | دیس لایک (0)
+1 ❤ Fateme ❤ (1398/10/17 , 21:54)
+1 ☆☆GitA☆☆ (1398/10/17 , 21:50)
+1 تیدا (1398/10/17 , 21:47)
+1 FAZi (1398/10/17 , 21:41)
+1 ***mahhsa*** (1398/10/17 , 21:41)
در کل: 5

برگشت

خانه
در کل : 1 عضو / 10 مهمان