شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 Roksana  (1398/10/17 , 21:41)
از اولش خدا بوده از اینجا به بعدشم هست
چیزی از فرقِ سرش به سرعت پایین آمد. از چشمهایش بیرون زد. گلویش را خراشید و توی دلش فرو ریخت. این شکلِ طبیعیِ چیزی بود، که بعدها فهمید غصه است.
رای ها (5)
لایک (5) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 1 عضو / 9 مهمان