شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ☆☆GitA☆☆  (1398/6/11 , 22:44)
نه چشمانِ آبــﮯ دارم ،
نه کفشهای پاشنه بُلند !
همیشه کتانـﮯ مـﮯ پوشم
روی چمن ها غَلت میزنم !
عِشوه ریختن را خوب یادم نداده اند !
وقتـﮯ از کنارم رَد میشوﮮ ،
بوﮮ اُدکُلنم مستت نمیکند !
نگران پاک شدنِ رُژِ لب و ریملم نیستم !
لاکِ ناخن هایم از هزار مترﮮ داد نمیزند !
گاهـﮯ از فَرطِ غُصّه ، بلند داد میزنم !
خدایم را با تمامِ دُنیا عوض نمیکُنم
و بعضـﮯ آدمهاﮮ اَطرافم را هم
با تمامِ دُنیا عوض نمیکُنم !
شب ها پایه پَرسه زدن در خیابان
و مهمانـﮯ نیستَم !
بَلد نیستم تا صُبح پاﮮ گوشـﮯ پِچ پِچ کنم
و بگویم : دوستَت دارم
وقتـﮯ حتـﮯ
به تعدادِ حروفِ دوستَت دارم هم ،
دوستَت ندارم !
ولـﮯ اگر بگویَم دوستَت دارم ،
دوست داشتَنم حَد و مرزﮮ ندارد !
من #خالصانه همینَم ...
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 3 عضو / 7 مهمان