ظهر بخیر، مهمان ظهر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 آگرین  (1402/3/3 , 09:11)
قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه ی کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید… باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هر چه بیشتر و بیشتر لذت ببرد… مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد… اما (افسوس) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت… در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد…
بنجامین فرانکلین میگوید: دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک میشود…
این است حکایت دنیای ما
رای ها (8)
لایک (8) | دیس لایک (0)
+1 pochpoch (1402/3/3 , 18:24)
+1 ............ (1402/3/3 , 12:43)
+1 مآندگار (1402/3/3 , 11:14)
+1 ? Ramin 7 ? (1402/3/3 , 10:57)
+1 پدرام گل (1402/3/3 , 10:20)
+1 M̶аяshаll27 (1402/3/3 , 09:49)
+1 زهرا تبریزی (1402/3/3 , 09:47)
+1 مـᬼــحســᬼـــن (1402/3/3 , 09:32)
در کل: 8

برگشت

خانه
در کل : 2 عضو / 2 مهمان