ظهر بخیر، مهمان ظهر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ⊱ꕥ ??????? ?ꕥ⊱  (1402/2/30 , 17:51)
خدایا، قربون آسمون آبیت💙
+ من از اون دسته آدم عصبانیا بودم ك
عصبانیتم تو لحظه ش بود ،
تو همون لحظه ناراحت میشدم ،
گریه میکردم ، داد میزدم ، و غصه میخوردم
بعدش کنار میاومدم ،
میگفتم اوکی یه بدی در حق تو شد
دلت شکسته شد ، ناراحت شدی ، باشه !
ولی سازش پیدا کن ..
چون ،
قلب من یاد نگرفته بود کینه ای باشه
یاد نگرفته بود بدی های آدما رو یادش بمونه
قلب من ، یه قلب ساده بود
ك همیشه هم چوب سادگیشو خورد ،
اما خوشحال بودم بابتِ داشتنش
چون کینه ای نبود ، نقشه نمی کشید واسه آدما
واسه آدمایی که شکسته بودنش
بدی رو آرزو نمیکرد .
قلب ِ من ،
با کلی شکستگی و زخم ِ یادگاری از آدما ...
حافظه ی خودشو داشت ،
یادش نمی رفت چیزی رو
ولی دست به تلافی نمیزد ...
قلب من مهربونی رو یاد گرفته بود ،
بخشش ، صداقت و دوست داشتن !
بیاید بیشتر مواظب قلبامون باشیم ،
اگر چه بارها شکسته بشن ،
زخمی بشن ، ترک بردارن...
یک قلب ِ مهربون لایق ِ ستایش ِ ...?
رای ها (9)
لایک (9) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 2 عضو / 1 مهمان