ظهر بخیر، مهمان ظهر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 kakojavad  (1402/1/17 , 11:14)
desert
نمیدونم چطور توضیح بدم!
دوستم میگفت:
"هر وقت تو زندگی یه چیزی نیست، به چیزهایی که هست نگاه کن."

با همین فلسفه وسط کویر لاستیک زده بود و نشسته بود آبجو خورده بود و غروب رو تماشا کرده بود.
میگفت "میدونستم فرقی نمیکنه چقدر نگران بشم، نگرانی من کمکی به موقعیت نمی کرد، ولی نمیتونستم آبجو و غروب رو از دست بدم."
احتمالا این سختترین چیزیه که لازمه تو زندگی یاد بگیرم.
"تمرین فکر کردن به هست ها، جای نیست ها...
و عدم نگرانی برای چیزهایی که در کنترلم نیست و از دست ندادن زندگی که مثل آب از دستم می چکه و میره."
رای ها (8)
لایک (8) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 3 مهمان