میکرو بلاگ » رای ها
آگرین (1401/11/18 , 16:53) |
قدر اهل درد ، صاحب درد می داند که چیست
مرد صاحب درد ، درد مرد ، می داند که چیست
هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما
حال تنهاگرد ، تنهاگرد ، می داند که چیست
رنج آنهایی که تخم آرزویی کشته اند
آنکه نخل حسرتی پرورد می داند که چیست
آتش سردی که بگدازد درون سنگ را
هرکه را بوده ست آه سرد می داند که چیست
بازی عشقست کاینجا عاقلان بر شش درند
عقل کی منصوبه این نرد می داند که چیست
قطره ای از باده عشق است صد دریای زهر
هرکه یک پیمانه زین می خورد می داند که چیست
وحشی آن کس را که خونی چند رفت از راه چشم
علت آثار روی زرد می داند که چیست
"وحشی بافقی"
مرد صاحب درد ، درد مرد ، می داند که چیست
هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما
حال تنهاگرد ، تنهاگرد ، می داند که چیست
رنج آنهایی که تخم آرزویی کشته اند
آنکه نخل حسرتی پرورد می داند که چیست
آتش سردی که بگدازد درون سنگ را
هرکه را بوده ست آه سرد می داند که چیست
بازی عشقست کاینجا عاقلان بر شش درند
عقل کی منصوبه این نرد می داند که چیست
قطره ای از باده عشق است صد دریای زهر
هرکه یک پیمانه زین می خورد می داند که چیست
وحشی آن کس را که خونی چند رفت از راه چشم
علت آثار روی زرد می داند که چیست
"وحشی بافقی"
در کل: 10