شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 ?DANY 7?  (1401/11/9 , 20:37)
bAdBoY
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم

یک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین ، مست و خمارت نیستم

شبزنده داری می کنی تا صبح زاری می کنی
تو بیقراری می کنی ، من بیقرارت نیستم

پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی ، نو می شوی ، من در بهارت نیستم

زنگارها را شستهام دور از کدورتهای دور
آیینهای رو به توام ، اما کنارت نیستم

دور دلم دیوار نیست ، انکار من دشوار نیست

اصلا منی در کار نیست ، امن ام حصارت نیستم
ویرایش توسط ?DANY 7? (1401/11/9 , 20:52) [1]
رای ها (7)
لایک (7) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 3 مهمان