وقت بخیر، مهمان عصر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 kakojavad  (1401/10/26 , 23:40)
desert

با بابام حرف میزدم ازش پرسیدم بابا تو جوونیات دوس دختر داشتی؟
گفت نه هیچوقت،
پرسیدم چرا؟
گفت ۵ تا خواهر کوچیکتر داشتم عموهاتم ازدواج کرده بودن بابام که مُرد من مرد خونه بودم دوس داشتم هرچی در میارم خرج خواهرام کنم، اونارو ببرم بیرون به جای یه آدم غریبه ...
کاش میشد بمیرم براش
ویرایش توسط kakojavad (1401/10/26 , 23:40) [1]
رای ها (10)
لایک (10) | دیس لایک (0)
+1 آگرین (1401/10/26 , 08:32)
+1 ░▒▓█ Ř??เ? █▓▒░ (1401/10/26 , 07:44)
+1 Doost milad (1401/10/26 , 07:40)
+1 ??_??? (1401/10/26 , 02:45)
+1 Aland (1401/10/26 , 00:23)
+1 Nazanin 7 (1401/10/26 , 00:15)
+1 مـᬼــحســᬼـــن (1401/10/26 , 00:04)
+1 **nafasi** (1401/10/26 , 23:45)
+1 ᪣??e?Δ?᪣ (1401/10/26 , 23:41)
+1 ?? Zahra ?? (1401/10/26 , 23:41)
در کل: 10

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 24 مهمان