میکرو بلاگ » رای ها
Homa : Hidden (1398/10/2 , 02:10) |
جدی چه رسمیه این داستان که گوشیو بذارن تو سینی؟ من از همه جا بی خبر شوهرخالم اومد سینی خالی رو گرفت جلوم پشمام ریخت، فکر کردم داستان پانتومیمه ادای برداشتن چایی درآوردم. اونجاش به سلامتم شک کردن که موقع خوردن چایی یکمم زبونم سوخت :
در کل: 3