شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 kakojavad  (1401/7/24 , 16:43)
desert
جوانی با دوچرخه اش به پیرزنی
برخورد کرد،
به جای عذرخواهی و کمک کردن
به پیرزن
شروع کرد به خندیدن و مسخره کردن،
سپس راهش را ادامه داد و رفت،

پیرزن صدایش زد و گفت:
چیزی از تو افتاده است،
جوان به سرعت برگشت و
شروع به جستجو نمود،
پیرزن به او گفت:
مروت و مردانگی ات به زمین افتاد، هرگز آن را نخواهی یافت!
"زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هیچ ارزشی ندارد"
زندگی حکایت قدیمی کوهستان است!
صدا می کنی و می شنوی،
پس به نیکی صدا کن تا به نیکی به تو پاسخ دهد ...
رای ها (9)
لایک (9) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 1 عضو / 28 مهمان