شب بخیر، مهمان شب
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 آگرین  (1401/4/7 , 15:33)
مرا شبیه درخت همیشه بهار آفریده اند ، که شب ها و زمستان های سردی پشت سر گذاشته ، هر شب میان زمستانِ درد ، خشکیده و هر صبح ، در بهار امید ، جوانه زده .
که به او تبر می زنند و جای زخم هایش ، جوانه می زند ، که شاخه هایش را می بُرند و جای هر شاخه ، هزار شاخه بیرون میزند .
مرا شبیه همان درخت افسانه ای آفریده اند که هر غروب ، می میرد و هر طلوع ، با شکوه تر از روزهای قبل ، متولد می شود .
جای ترک ها و شکستگی های من ، محکم ترین بخش های وجود من است .
شاید همین است که مرا وادار به ماندن در قلمروی زمستان و تبرها کرده ،
شاید همین است که دوام آورده ام ...
با همه فرق دارم انگار !
تا زمین نخورم ؛ قوی تر ،
تا زخم نخورم ؛ محکم تر ،
و تا فرو نریزم ؛ با شُکوه تر ؛ نخواهم شد ...
╭─────────✦
رای ها (3)
لایک (3) | دیس لایک (0)
در کل: 0

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 65 مهمان