ظهر بخیر، مهمان ظهر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 جک اسمیت  (1401/2/29 , 15:00)
تو روشنیِ قلبِ منی ، خودم را به هدر نداده‌ ام❤
بغض گلویم را فشار میدهد...چندمین باریست که میگویم خدا و باز احساس میکنم که نیست!یک
لحظه غفلت کافیست تا دست خدا را رها کنی و برای همیشه در بازار مکاره ی دنیا گم شوی و هیچ

کس جز خودش نتونه پیدات کنه.دستم لرزید دلم لرزید و احساسم سقوط کرد..میان تباهی ها که

بگردی دل مرده ای رامیابی که نامش من است...منی که هنوز چشم انتظار لحظه ایست که به

احترام باران نگاهت کویر باورش را گلستان کند...انتظارـ غرورـصبر و تنهایی ، تنها داشته های این

من تنهاست..ان هم قربانی باور کسی که باورم ندارد..برای کسی مینویسم که میتواند هیچ کس نباشد...

گورستان احساس جای خاطرات مرده است نه زندگان
رای ها (6)
لایک (6) | دیس لایک (0)
+1 ♕^_^nAfAsi^_^♕ (1401/2/30 , 09:38)
+1 roya (1401/2/30 , 08:33)
+1 Nazanin 7 (1401/2/30 , 00:51)
+1 Ramin 7 (1401/2/29 , 19:09)
+1 زهرا تبریزی (1401/2/29 , 15:27)
+1 Fateme (1401/2/29 , 15:04)
در کل: 6

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 76 مهمان