وقت بخیر، مهمان عصر
میکرو بلاگ » رای ها
همه | مثبت | منفی
 آگرین  (1400/6/11 , 10:44)
غصه فراوان میخوردیم و گمان میکردیم از هرچیزی بخورند، از سرش کم میشود! غصهی ما اما با برکت بود، هرقدر خوردیم، باز هم داشتیم. صندوقچه را نگاه میکردیم غصهها مرتب چیده شده بود تنگِ هم، پشت پنجره به جای آبغوره و آبلیمو، بطریهای غصه ردیف شده بود، درِ قابلمه را بر میداشتیم غصه قل قل میکرد، بسته پفک را باز میکردیم غصههای نمکی بود، در لیوان شربت میریختیم، غصه پرتقالی بود. خلاصه ما گمان میکردیم از هرچیزی بخورند، از سرش کم میشود، ما غصه فراوان خوردیم، فراوان خوردیم و دست آخر هم باز غصه فراوان داشتیم..
رای ها (4)
لایک (4) | دیس لایک (0)
+1 Ramin 7 (1400/6/11 , 11:04)
+1 ELy (1400/6/11 , 11:02)
+1 زهرا تبریزی (1400/6/11 , 10:57)
+1 Fateme (1400/6/11 , 10:49)
در کل: 4

برگشت

خانه
در کل : 0 عضو / 5 مهمان