(1399/4/13 , 16:32) | [#] |
DIANA بگو که مردیم و ایستادیم |
دختر
ورزش
ترس
ویرایش شد DIANA (1399/4/13 , 16:33) [1]
ورزش
ترس
ویرایش شد DIANA (1399/4/13 , 16:33) [1]
(1399/4/16 , 16:55) | [#] |
SogOol |
داور سیب و انداخت بالا تا بخوره زمین بچه ها میخوندن توپ تانک فشفشه سیب باید نصفه شه
کابین
قطار
چایی
کابین
قطار
چایی
(1399/4/16 , 21:45) | [#] |
DIANA بگو که مردیم و ایستادیم |
۶۷
۶۸
۶۹
پیدا شد.رفت تو کابینش.کابین شماره ی ۷۰
مگه میشه سوار قطار بشه،کابینش شماره ی کابینش ۷۰ نباشه؟؟
لبخندی به این قانون همیشگی زد و با لبخند چایی شو تو دستش
گرفت...
لذت
ترس
ممنوع
۶۸
۶۹
پیدا شد.رفت تو کابینش.کابین شماره ی ۷۰
مگه میشه سوار قطار بشه،کابینش شماره ی کابینش ۷۰ نباشه؟؟
لبخندی به این قانون همیشگی زد و با لبخند چایی شو تو دستش
گرفت...
لذت
ترس
ممنوع
(1399/4/25 , 22:59) | [#] |
kakojavad desert |
ی شکلات داغ موقع قدم زدن تویه خیابان سرد میچسبه
زیبا
اسب
مشکی
زیبا
اسب
مشکی
(1399/4/26 , 23:17) | [#] |
DIANA بگو که مردیم و ایستادیم |
-چرا چرا چرا ؟؟؟
+گفتم نه
-بابا...
+نه
-اه
محکم در اتاق و بست. چرا پدرش به خرید اسب مشکی رضایت نمیداد؟؟؟مگه زیبا تر و باوقار تر از چنین موجودی هم هست؟؟
زندگی
لذت
موزیک
+گفتم نه
-بابا...
+نه
-اه
محکم در اتاق و بست. چرا پدرش به خرید اسب مشکی رضایت نمیداد؟؟؟مگه زیبا تر و باوقار تر از چنین موجودی هم هست؟؟
زندگی
لذت
موزیک
(1399/4/26 , 00:42) | [#] |
DIANA بگو که مردیم و ایستادیم |
لیوان شکلاتی رنگشو در دست گرفت
هنگام مزه مزه کردن چاییش،کتابشو ورق زد
اون ، درخت ، باجناق
هنگام مزه مزه کردن چاییش،کتابشو ورق زد
اون ، درخت ، باجناق
(1399/4/26 , 09:46) | [#] |
Senatoor I'm gone |
با آرمان و اون باجناق فلان فلان شدش
رفتیم پیک نیک از بس هوا آفتابی بود مجبور شدیم بریم زیر سایه ی درخت ..
صبحانه،ناهار،شام:/
رفتیم پیک نیک از بس هوا آفتابی بود مجبور شدیم بریم زیر سایه ی درخت ..
صبحانه،ناهار،شام:/
(1399/4/26 , 12:39) | [#] |
ELy هستم ولی خستم |
یکی از فامیلا کرونا گرفته رفتم بیمارستان دیدنش هدیه براش ابمیوه بردم
مسافر... گریه.. دوست
مسافر... گریه.. دوست
(1399/4/26 , 13:15) | [#] |
♔faranak♔ √ⓢⓤℳⓔⓡ ⓖⓘⓡⓛ√ |
گریه دوست مرامسافرشهرغم کرد
ساز،رقص،اندی
ویرایش شد ♔faranak♔ (1399/4/26 , 13:15) [1]
ساز،رقص،اندی
ویرایش شد ♔faranak♔ (1399/4/26 , 13:15) [1]
(1399/7/11 , 23:51) | [#] |
kakojavad desert |
اندی داشت باز سازش اهنگ میزد و من داشتم میرقصیدم
پفک دریا درخت
پفک دریا درخت
(1399/7/15 , 06:41) | [#] |
AlirezaM 《Admin》 |
دریا داشت بالای درخت پفک میخورد که یهو شاخه ی درخت شکست و دریا افتاد پخش زمین شد
زوم ، زاهدان، زورو
زوم ، زاهدان، زورو
(1400/3/12 , 10:12) | [#] |
آگرین |
احساس افسردگی گرفته بودم رفتم بلیط مسافرت به کانادا بگیرم گفتن گرون شده سیبزمینی گرفتم آوردم خونه
کتاب فوتبال و بازیکن
کتاب فوتبال و بازیکن
(1400/5/25 , 23:28) | [#] |
Nazanin 7 خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
من داشتم کتاب میخوندم ک بازیکنان فوتبال حسابی حواسمو پرت کرد.
الکسیس... لمس... لب..
الکسیس... لمس... لب..
(1400/5/26 , 12:31) | [#] |
عُذرا ? Shining ? |
ساسی موقعی که داشت الکسیس و لمس میکردو لب میگرفت ی کزشری داد بیرون که بعد بهش گفتن موزیک سمیه
قطعی برق
بی آبی
گرما
قطعی برق
بی آبی
گرما
(1400/5/26 , 12:49) | [#] |
Nazanin 7 خدایا، قربون آسمون آبیت💙 |
قطعی برق کم بود بی ابی و گرما هم بهش اضافه کردن..
راست.... بلند... قرمز
راست.... بلند... قرمز