آفتابه ...علیرضا ...غذا

مدیر از دیدن نیمکت شکسته ی مدرسه افسوس خورد


کتاب - مداد رنگی

دوتا شد ک
رو کتابم عکس مدادرنگی بود
بیل ..کفگیر...برق

وقتی برق رفت بجای کفگیر با بیل غذا کشید:

حرمسرا ـ هما ـ چاقو

هما تو حرمسرای عشقش تا چشمش به عشقش افتاد دست های خود را با چاقو برید:
مارس ...نیزه .... جنگ :

مارس با نیزه به جنگ سانی رفت

احمق -عاقل

ویرایش شد تیدا (1398/7/6 , 13:39) [1]

چرا ی احمق ی سنگ بندازه توو چاه ده تا عاقل نتونن درش بیارن


آسمان دریا

مگه قرار نیس با سه کلمه باشه:/

ترکیب آسمان و دریا افقی است که تا لایتناهی روح امتداد دارد
اوووووف عجب جمله ای گفتم :

صابون - تخم مرغ - چیپس

وقتی از تخم مرغ و.چیبس ی جا استفاده کنیم بجای دسشویی. محتاج حمام میشویم تا با صابون گند از تن بزداییم:

میمون دیشب چراغ مطالعه

دیشب میمون پرید رو چراغ مطالعه :/

گاو مرگ مسواک

گاو نر مسواک علی را زد و بعد بامرگ مواجه شد خخ

دمپایی اتوبان دوش

فاطی از زیر دوش با دمپایی اومد تو اتوبان خودشو کشت ?
آبنبات...شیلنگ دشوری ...علیرضا

علیرضا با شیلنگ دشوری آب خورد ولی ابنبات دهنی گیتا رو نخورد خخ

سیب زمینی افسرده کانادا

یه سیب زمینی هیچ وقت تو کانادا افسرده نمیشه:/

دماغ..گربه..خودکار

با خودکار روی دماغ رکی یه گربه کشیدم
پشمک ...حاجی ...سرفه

سانی پشمک حاج عبدالله رو خورد و ب سرفه افتاد

ماهی - دراز - سنگ
:/

ویرایش شد AlirezaM (1398/7/6 , 19:24) [1]

ماهی با یه سنگ دارز علی را به دیار باقی شتاباند

گرگ چنگال خرس

گرگ اسیر چنگال خرس شد

کتاب بچه کفش

# Roksana (27.09.2019 / 17:42)
وقتی برق رفت بجای کفگیر با بیل غذا کشید:

حرمسرا ـ هما ـ چاقوینی دهنت سرویس : :