نذاشتن بخوابم

تازه شروع شده

بد...

تا اینجاش که تکراری
صبح پاشو صبحانه بخور برو سرکار و احوال پرسی با همکارا و شروع کار

با دو ساعت خواب فعلا خیلی بد

کاش بعضی روزا میشد کلشو بخابی ک اصن نبینی هیچیو

طبق معمول

سرکارم بی حوصله...

بدنبود رفتم کتابخونه

مردم...

دل مرده ام

از این اداره ب اون اداره :/

فعلا که همونجور

صورتم خورد تو لوله اذیتم?

از صب کلی کار نکرده دارم و نمیتونم پاشم

مثل همیشه

بدک نبود ..... امیدوارم فردا بد نگذره

خوب بود
تنهاییش به دلم نشست

بد نبود چون عصاب سایی تا الان نداشتم

مثل همیشه...