کسالت اور

سرماخوردم شدیدا و دکتر لازمم☺

بیدار و پرتلاش

رفتم حرم خیلی شلوغ بود بعدشم ک اومدم بدنم یخ کرده بیحالم و لرز دارم?

بد....

پر کار
و بی خبر

با کار و شلوغی

فعلا که اول صبحه

مث همیشه

هیچی فرق نکرد معمولی

هوا نبود ... دود دود دود ...

تا الان با سردرد گذشته

همون همیشگی

به تظاهر کردن داره میگذره

با غم و اندوه

خوب ..

عین همیشه

بد نبود

ظهری بوی بد سوختنی میومد از پشت مدرسه از یه ساختمون نیمه ساخت..
رفتم طبقه سوم تو دسشوییش بساط بود ..پتوش افتاده بود رو منقلش و بوش اطراف و گرفته بود..
از همون ظهر دیگ خوب نبود
تو این سرما..
با یه پتوی سوخته...

خاک بر سر این مملکت...

مثلا استراحتم بود.. اما خسته کننده و کسل بار همراه با دلگرفتگی گذشت