(1404/2/11 , 16:01) | [#] |
⛵👑รαҽēɗ👑♪ |
اونجایی که حس کردی کسی نیست.
اونجایی که تو اشکات غرق شدی.
اونجایی که لبخند از یادت رفت.
اونجایی که خسته شدی...
دقیقا همون موقع ها به من فکر کن.
من اینجا منتظرم تو بیای بغلم و...
غماتو بذاری رو دوش من☺
اونجایی که تو اشکات غرق شدی.
اونجایی که لبخند از یادت رفت.
اونجایی که خسته شدی...
دقیقا همون موقع ها به من فکر کن.
من اینجا منتظرم تو بیای بغلم و...
غماتو بذاری رو دوش من☺
(1404/4/6 , 02:25) | [#] |
تریاق |
و من از داستانها ، فیلمهای کمدی بیزار نیستم
از اینکه در مملکت من یاد گرفته اند از هر چیز که تنبلی و ترسشان نمیگذارد مقابلش بایستند...
داستان نمایش و فیلم کمدی میسازند دردم می آید
اینکه اینقدر به کمبود ها و ناکامی ها و بدبختی ها بخندیم که فراموش کنیم گریه های شب و روزمان محض همین هاست
از شوخی با درد ها بیزارم ... همین -_-
از اینکه در مملکت من یاد گرفته اند از هر چیز که تنبلی و ترسشان نمیگذارد مقابلش بایستند...
داستان نمایش و فیلم کمدی میسازند دردم می آید
اینکه اینقدر به کمبود ها و ناکامی ها و بدبختی ها بخندیم که فراموش کنیم گریه های شب و روزمان محض همین هاست
از شوخی با درد ها بیزارم ... همین -_-