میشینه کنارم و خاکی میشه بر خلاف حساسیتش
- از دست دادن مادرت خیلی سخت بود؟
یه مرتبه رنگ از صورتش میپره و چشمهاش رو ازم میگیره. اخم کمرنگ اما عمیقی روی پیشونیش خط میندازه و میگه:
- از دست دادن رو نمیدونم، اما از دست رفتن سخته.
و بعد انگار دوباره به این دنیا وصل شده باشه مستقیم نگاهم میکنه.
- تو از دست نریا!
میخوام بگم راست گفت...سخته...
از دست رفتن سخته...

اما رنج.. رمقی برای ابراز ندارد

احساس ناکافی بودن دیگه نه
احساس نبودن میکنم.

خوبه که جهانِ خیال وجود داره
وگرنه نمیشد تو جهنم درۀ این دنیا دووم آورد...

تو بدترین روزای زندگیش کنارش بمون
تا ببینی چجوری تو بهترین روزا میره پیش یکی دیگ =)

به راستی ای خوشتیپ
امشب چه بر تو گذشت که آنقدر غمگین هستی؟ =(

نگاهی به سر تا پایت انداختم،
لبخند زدم و با خود گفتم:
"زیبایی! اما حیف که فقط زیبایی!"

#رضا هاشمیان سی سخت

از اینکه همه چیز را به شوخی میگیرم گله میکنی ..
عزیز من !
بابت هر کدام تکه جانی و اشک چشمی را فروخته ام
غمش دیگر به استخوانم گیر نمیکند..

#الهه نوروزی

اصلا رفتنم رو حس نکرد
چقدر خوشبخت
کاش میشد هیچ رفتنی رو حس نکرد =)))

از زمانی که نسبت به سرنوشتم صبور و حتی بیتفاوت شدم، زندگی هم با من سازش بیشتری نشان داد.

انسان با همه کشش و کوششها، به چیزهایی که بیشتر در پی آنهاست، کمتر میرسد

خراب شد تصویرش

حتی اگر خدا فرستد

باران اسیدی برای تطهیرش
برف و پاکی برای تسبیهش
محمد و عیسی برای تضمینش
یا که شیطان را برای تقصیرش

تمام شد
خراب شد تصویرش

تق تق من اومدم

متاسفانه یا خوشبختانه
زندگی و آدماش ب من یاد دادن
آدمِ خوش بینی نباشم

میگ : هنوز دلخوری؟
میگم : هنوز غمگینم..

،بانو! عروسی من و او جز عزا نبود

حتـی عروس با غم من آشنا نبود

او با تمام عشوه گری ها برای من

یک تار گیسوان بلند شمــــــا نبود

آن شب به گریه نام تو را داد می زدم

امــا بـــرای پاســــخ من یک خدا نبود

،هر چند شاعری که چنین بی صدا شده ست

نسبت بــــه چشمهــــای تـــو بـــی اعتنا نبود،

هرچند مرد خسته ی این سالهای دور

راضی بــــه سر گرفتن این ماجـرا نبود،

طوفان سر نوشت مـــــرا از تــو دور کرد

باور نمی کنی گل من! دست ما نبود؟

شاید خدا نخواست و شایسته ی تو آه

زیبـــــای پـــر تغـــــزل من ایـن گدا نبود

این بود سرگذشت من و آن شب سیاه

این حرف ها بــــه جــان خودت ادعا نبود

حالا بیا و در دم مرگم قبول کن

مرد جنوبی غزلت بی وفا نبود



#جواد ضمیری

شما یه مدت اولین مسیج رو نفرستید تا متوجه بشید به چند تا گیاه مرده تا الان داشتید آب میدادید..

و دیگر از دلتنگیهایم برایش نگفتم،
زیرا او حتی برای یک صحبت کوتاه هم جایی
باقی نذاشت.

ما در این عقربسرا،هر لحظه از سر تا به پا،
نیشِ یاران،نیشِ ماران،نیشِ جانان خوردهایم.

حذف کردن و فاصله گرفتن از آدمها، باید در سکوت و بدون هیاهو باشه.
سر و صدای بیخودی و شلوغکاری، نشون میده تو در واقع نمیخوای بری و فقط دنبال جلب توجه ای =)

گاهی رو به رو شدن با یه آدمِ درست،
اینو بهت یاد میده که دنیا هنوز قشنگی هاشو داره
" دوست داشتن" و "دوست داشته شدن"
به آدم امید،جرئت،جسارت و حالِ خوب میده
اگه جایی ، کنار کسی ،
این حس رو نداشتین و اینارو تجربه نکردین
فکر نکنین دوست داشتن و دوست داشته شدن اشتباهه.
مطمئن باشین چیزی که اشتباهه،
بودنتون کنارِ اون آدمِ اشتباهه!