(1402/11/9 , 00:13) | [#] |
تریاق |
یادت باشد روزگاری که از سر میگذرانیم مملو از اندوه و اضطراب و خشم است. اشکالی ندارد اگر زیاد گریه میکنی، ایرادی ندارد که از پس کارهای معمولت برنمیآیی و اصلاوابدا عجیب نیست که بعضی وقتها رفتارهایی ازت سر میزند که خودت هم موافقشان نیستی.
ما در دوران آسیبها و آشفتگیها زندگی میکنیم. از ما آدمهای شکننده و بی آینده ساخته اند تا رمز زندگیمان تا به انجا و هرکس به شیوه ی خودش در تاب آوردن خلاصه شود.
تویی که کارت شده تحمل کردن، شاید شناکردن را از یاد برده باشی ولی در غرق نشدن خبره و ماهر شده ای =))
ما در دوران آسیبها و آشفتگیها زندگی میکنیم. از ما آدمهای شکننده و بی آینده ساخته اند تا رمز زندگیمان تا به انجا و هرکس به شیوه ی خودش در تاب آوردن خلاصه شود.
تویی که کارت شده تحمل کردن، شاید شناکردن را از یاد برده باشی ولی در غرق نشدن خبره و ماهر شده ای =))
(1402/11/9 , 00:14) | [#] |
تریاق |
گفت : تو عقب کشیدی یا جنگ تموم شد؟!
گفتم : به جز من کسی نمیجنگید که؛
من که عقب کشیدم؛ جنگ هم تموم شد!
#آقای خاکستری
گفتم : به جز من کسی نمیجنگید که؛
من که عقب کشیدم؛ جنگ هم تموم شد!
#آقای خاکستری
(1402/11/9 , 00:17) | [#] |
تریاق |
+همزمان گیج، خوشحال، خسته، کلافه، مبهوت، خشگمین، غمگین، متاسف و نگرانم.
_ چه ترکیب فوق العاده ای لیلی ^_^
_ چه ترکیب فوق العاده ای لیلی ^_^
(1402/11/15 , 21:58) | [#] |
تریاق |
آتش بزن مرا که به جز شاخه های خشک
باقی نمانده از تنِ من، چیز دیگری..
ویرایش شد تریاق (1402/11/15 , 22:02) [1]
باقی نمانده از تنِ من، چیز دیگری..
ویرایش شد تریاق (1402/11/15 , 22:02) [1]
(1402/11/15 , 22:01) | [#] |
تریاق |
خلاصه ۱۳سال مطالعه و ویزیت در مورد اضطراب رو اگه بخوایم بگیم؛
وابستگی؛ مادر اضطرابه
و کمالگرایی هم پدر آن
و از عواملی نیز مثل؛ غیرواقع بینی، تهدیدهای بیرونی، تاکید زیاد خانواده بر موفقیت، مقایسه، و پیشبینی آینده هم متاثره!
افراد مضطرب عموماً یک پدر یا مادر کمالگرا دارند -_-
وابستگی؛ مادر اضطرابه
و کمالگرایی هم پدر آن
و از عواملی نیز مثل؛ غیرواقع بینی، تهدیدهای بیرونی، تاکید زیاد خانواده بر موفقیت، مقایسه، و پیشبینی آینده هم متاثره!
افراد مضطرب عموماً یک پدر یا مادر کمالگرا دارند -_-
(1402/11/19 , 02:01) | [#] |
تریاق |
تراپیستی داشتم که وسط جلسه، وقتی داشتم اشک میریختم و یکی از آن فجایع دردناک زندگی ام را شرح میدادم، خمیازه کشید و گفت: «توی این هوا، آش خیلی میچسبه». ایستاده بود کنار پنجره ی اتاق کوچکش و عجیب نبود اگر هوای ابری آن بیرون برایش جذابتر از زخمهای شخصی من باشد. آن لحظه میدانستم که دیگر این اتاق و تراپیست خوش اشتهایش را نخواهم دید. ولی از آنجا که آدم باید از همه اتفاقهای زندگی اش درس بگیرد و از قطعی اینترنت و گرانی و خمیازه تراپیست به نفع رشد فردی اش استفاده کند، آن تراپیست هم به من درس بزرگی آموخت. جلسه اول ازم پرسید: فرض کن طنابی توی دستت است که سر دیگرش را یک اژدها گرفته و بینتان یک دره است. اژدها مدام طناب را میکشد و تو به لبه پرتگاه نزدیک میشوی، چه کار میکنی؟ مثل آدمهای احمق جواب دادم تا جایی که زورم میرسد، تلاش میکنم و طناب را میکشم. گفت ولی او یک اژدهاست و زورش از تو خیلی بیشتر است، چیزی نمانده تا سقوط کنی. مستأصل نگاهش کردم. گفت چرا طناب را رها نمیکنی؟ آن لحظه ناگهان روزنه ای به رویم باز شد، لابد دری به آگاهی. قاعدهها عوض شدند و اژدها خوار و خفیف شد. آن موقع طنابهای زیادی توی دستم بود، همزمان داشتم با چند اژدها طنابکشی میکردم. جنگیدن بیهوده، مقاومت باطل، تلاش هرز همین است. پافشاری بر اتفاقی که نمیافتد، اصرار بر امر غیرممکن، وقتی میتوانی طناب را زمین بگذاری. زور تو همیشه کفایت نمیکند، رها کردن ضعف نیست، پذیرش این نکته است که تو جنگجوی هر مبارزه ای نیستی و نجات یافتن گاهی در نجنگیدن است.
ویرایش شد تریاق (1402/11/19 , 02:02) [1]
ویرایش شد تریاق (1402/11/19 , 02:02) [1]
(1402/11/19 , 02:08) | [#] |
تریاق |
آنها نفهم و احمق هستند، مجسمهها را میشکنند تا آنها را پرستش نکنند و زنان را میپوشانند تا به آنها تجاوز نکنند..
#سوران_عزیزی
#سوران_عزیزی
(1402/11/19 , 02:08) | [#] |
تریاق |
هدایت خوب در و وریاشو شناخته بوده که گفته تنها مرگ است که دروغ نمیگوید.
(1402/11/19 , 02:19) | [#] |
تریاق |
زن گفت: دوستم داشت. همیشه. اما از فعل داشت استفاده کرد. فرایند تبدیل " دارم " به " داشت " را عشق میگویند.
(1402/11/19 , 12:48) | [#] |
FAZi |
فکر کنم بزرگ شدن همین باشه که دیگه نمی خوای آدمها رو به هر قیمتی نگه داری
(1402/11/20 , 01:52) | [#] |
تریاق |
زندگی دخترا تو ایران علاوه بر کودکی و نوجوانی و جوانی یه مرحله اضافه هم داره با نام «جنگیدن با خانواده برای به دست آوردن آزادی های فردی» -_-
(1402/11/20 , 01:53) | [#] |
تریاق |
(1402/11/20 , 01:58) | [#] |
تریاق |
تردید نکن که نوری هست
شاید چندان نباشد ک با تو گفته اند
اما آنقدر هست ک پسِ تاریکی ات برآید..
شاید چندان نباشد ک با تو گفته اند
اما آنقدر هست ک پسِ تاریکی ات برآید..
(1402/11/20 , 02:01) | [#] |
تریاق |
میگه چرا منو دیدی بهم سلام نکردی؟
عزیزم من شما رو ندیدم در واقع
چون شماره چشام ۴ عه
همین ک تا الان چیزی بهم نزده لهم کنه خوشحالم
عزیزم من شما رو ندیدم در واقع
چون شماره چشام ۴ عه
همین ک تا الان چیزی بهم نزده لهم کنه خوشحالم
(1402/11/20 , 02:06) | [#] |
تریاق |
کوه و دل را با هم کنده بود
که از زمین آویزان بود
خسته بود و دراز به دراز
مثل لباسی بر بند
در روزی با وزش تندِ باد
-_-
که از زمین آویزان بود
خسته بود و دراز به دراز
مثل لباسی بر بند
در روزی با وزش تندِ باد
-_-
(1402/11/20 , 02:14) | [#] |
تریاق |
سالهای ساله انقدر توی جاهایی که دوست ندارم بودم که دلم واسه هیچی تنگ نمیشه ...
(1402/11/20 , 02:29) | [#] |
تریاق |
تراپی این روز های من همینه
همین که شما ها امتحان دارین
منتظر نمره این و من نح : ))))
همین که شما ها امتحان دارین
منتظر نمره این و من نح : ))))
(1402/11/20 , 02:32) | [#] |
تریاق |
آرزو دارم که یک روزی دختری تاجیک شعر بخواند
پیرمردی افغان تار بزند
مرد و زنی ترکمن چوب بگردانند
و من، دیوانه وار در میان برقصم
روزی که نگویند خاورمیانه غمگین است...
پیرمردی افغان تار بزند
مرد و زنی ترکمن چوب بگردانند
و من، دیوانه وار در میان برقصم
روزی که نگویند خاورمیانه غمگین است...