چیز زیادی نمیخواستم فقط میخواستم بتوانم به جای کسانی که دوست دارم درد بکشم. به جای همه کسانی که دوست دارم..

و مادر دل را آرام داشته بود به اینکه فکر کند برای هر خانوادهای یک جان فدا کافی است و بعد، وقتش که رسید خودش بمیرد...

کاش صادق هدایت زنده بود تا برای این جمله که گفته بود«خواب که با یک گره دردناکی ما را به مرگ آشنا می کند، داروی روانهای افسُرده است.» دستشو میبوسیدم.

هوا ...هوای هیچی نیس
پاشو لباساتو اتو کن بدبخت

این را همیشه آویزهی گوشتان کنید که چیزی داریم به مراتب بدتر از شکست: هیچ تلاشی نکردن به سببِ ترس از شکست.

#ویلیام اروین

به قول محمدامیر “قرار نیست زندگی اونجوری که با تو تا کرده با اونم تا کرده باشه.” اما واقعیت اینه که زندگی مارو رُل کرده؛ پیچونده..
-_-

تو فیلم "Love" گاسپار نوئه، توی لحظات آخر فیلم مورفی فرزندش رو به آغوش میگیره و با گریه به اون میگه:
"من رو ببخش، زندگی خیلی سخت و بیرحمه"
فکر میکنم هر کسی توی هر لول و سطحی از زندگی برای یک بار هم که شده، چنین عذرخواهی به فرزندش بدهکاره...

ته آرزوهای من این شده ته آرزوهای ما رو ببین ..

پخته نخواهی شد؛
مگر بعد از آنکه احساس کردی سرشار از سخنی، ولی لازم نمیدانی به کسی چیزی از آن بگویی!
#جبران خلیل جبران

با جبر اگر در مثنوی باشی
لطفی ندارد مولوی باشی
استادِ مولانا که خورشید است
هفت آسمان را هیچ می دیده ست
ما هم دهان را هیچ می گیریم
زخمِ زبان را هیچ می گیریم
دارم جهان را دور می ریزم
من قوم و خویشِ شمسِ تبریزم
#آذر

که سهمم از جهان شما فقط رنج بود رنج

«لا تعبث بقلب لا تنوی ان تستوطنه»
با قلبی که نمیخوای وطن خودت کنیش، بازی نکن.

#اورج جورول

شرحِ درد از من مخواه؛
این داستان پیچیده است!

#حسین دهلوی

«ويكفيك منّي عقابًا
أنّني لن أراك كما كنت أراك!»

و همین مجازات برایت کافیست،
که طرزِ نگاه کردنم به تو، هرگز مثل گذشته نمیشود
#محمود درویش

توی ذهنم همزمان ۱۰۰ تا Tab بازه.

فهمیدم که همش منتظرم تموم شه.
روز، شب، غذا، راه، کار، کتاب، فیلم، مهمونی، جلسه و… یه انتظار ادامهدار برای پایان که اسمش شده زندگی
بدون اینکه بدونم اینا بهترین سال های عمرنم..

من از اینکه روزهاست هر صبح چشمهایم را درحالی باز میکنم که در کفه ی دیگر ترازوی زیستنم کوهی از ناامیدی قرار دارد و در نبود امیدی بزرگ و چشمگیر، باید هزاران سنگریزه ی امید را بیابم و در کفه ی دیگر قرار دهم تا کفه ها برابر شوند و قادر به ادامه باشم؛
خسته شده ام.

ویرایش شد تریاق (1402/11/5 , 00:00) [1]

از یاد نبر وحشت آبانش را
سرسام عمومی زمستانش را
ای از پس ما ساکن این خاک عزیز
از یاد نبر داغ جوانانش را
#یاغی تبار

سخت است كه از هر جانبی بن بستی باشد و انسان، انسانيت خود را پاس دارد.


#شاهرخ مسکوب

ویرایش شد تریاق (1402/11/7 , 23:23) [1]

# تریاق (24.01.2024 / 20:30)
من از اینکه روزهاست هر صبح چشمهایم را درحالی باز میکنم که در کفه ی دیگر ترازوی زیستنم کوهی از ناامیدی قرار دارد و در نبود امیدی بزرگ و چشمگیر، باید هزاران سنگریزه ی امید را بیابم و در کفه ی دیگر قرار ???