وقت بخیر، مهمان عصر

آخرین فعالیت

انجمن » مباحث آزاد و تفریحی » بحث های عمومی و سرگرمی
جستجو | فایل های تاپیک (8)
  هرچی دل تنگت میخواد بگو
<< 1 ... 196 197 198 199 200 ... 208 >>
(1403/4/8 , 13:29)[#]
 FAZi 

(1403/4/9 , 00:03)[#]
kakojavad kakojavad 
desert
? #حکایتیبسیارزیباوخواندنی

مجلس میهمانی بود.....
پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود...
اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد.....
و چون دسته عصا بر زمین بود
تعادل کامل نداشت...
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده.....
به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟!
پیر مرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم
فرش خانه تان خاکی نشود.....
مواظب قضاوتهایمان باشیم....
چه زيبا گفتند:

برای کسی که میفهمد
هیچ توضیحی لازم نیست
       
مهم اینه که چه درکی دارید..
(1403/4/9 , 00:08)[#]
 FAZi 
چه جالب
(1403/4/9 , 00:42)[#]
kakojavad kakojavad 
desert
خب
(1403/4/9 , 22:40)[#]
TiDa TiDa 
میگذره
(1403/4/10 , 12:57)[#]
hamzehei1364 hamzehei1364 
بچه ها نظرتون در،موزد،غذاهای فست فودی چیه
(1403/4/10 , 14:07)[#]
 تریاق 
از آشیون دل کندن و رفتن که آسون نیست
(1403/4/10 , 22:43)[#]
☆maryam♡ ☆maryam♡ 
از پله ها لیز خوررم کبود شدم درد گرفتم
(1403/4/11 , 23:13)[#]
 FAZi 
کاش فردا صبح پیام نده دیگه
(1403/4/11 , 00:07)[#]
??????? ? ??????? ? 
خدایا، قربون آسمون آبیت💙
Ye shabayi ham hast,,faghat khodeti o khodet...!
(1403/4/11 , 00:19)[#]
kakojavad kakojavad 
desert
خب
(1403/4/11 , 13:30)[#]
hamzehei1364 hamzehei1364 
یکی بود هنوزم هست و بهش افتخار میکنم
(1403/4/11 , 18:22)[#]
 زهرا تبریزی 
گشاده
(1403/4/12 , 00:20)[#]
 ???? 
𝒃𝒆 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒐𝒘𝒏 𝒉𝒆𝒓𝒐
سرم درده
(1403/4/12 , 13:17)[#]
 FAZi 
هیچی دلم نمیخواد
(1403/4/14 , 11:08)[#]
 تریاق 
دل تنگم شربت البالو
(1403/4/15 , 13:09)[#]
 FAZi 
آخیییی
(1403/4/15 , 14:24)[#]
 زهرا تبریزی 
کجا بودین
(1403/4/16 , 11:03)[#]
 FAZi 
زنده بمونم شانس اوردم
(1403/4/18 , 00:07)[#]
kakojavad kakojavad 
desert
ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه، تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الآن چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده به خواب...!
این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونا رو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم...

-خسرو شکیبایی
  در کل: 4144
<< 1 ... 196 197 198 199 200 ... 208 >>

فیلتر بر اساس نویسنده ی پست
دانلود تاپیک

رفتن به انجمن

New at the top
خانه
در کل : 1 عضو / 51 مهمان