(1398/12/24 , 22:56) | [#] |
FAZi |
صحبت هام راجع به آینده با جملهی اگه زنده موندم شروع میشه، همینقدر ترسناک.
(1398/12/24 , 22:57) | [#] |
FAZi |
# kakojavad (14.03.2020 / 19:26)
عع
واسه اولین بار سم پاش اومد تویه کوچمون
جالبه
دمشون گرمصحیح
عع
واسه اولین بار سم پاش اومد تویه کوچمون
جالبه
دمشون گرمصحیح
(1398/12/24 , 22:57) | [#] |
kakojavad desert |
# FAZi (14.03.2020 / 19:26)
-زندگی دردِ قشنگیست...
که جریآن دآرَد!(:-مش کل زندگیت فقط درد بکشی انشالا
-زندگی دردِ قشنگیست...
که جریآن دآرَد!(:-مش کل زندگیت فقط درد بکشی انشالا
(1398/12/24 , 22:58) | [#] |
FAZi |
بالای سر هر داستان عاشقانهای، این تفکر، هر چند وحشتناک و نادانسته، آویزان است که چگونه پایان مییابد. درست به این میماند که در عین سلامت و نیرو، بکوشیم به مرگمان فکر کنیم.
تنها تفاوت میان پایان عشق و پایان زندگی این است که: حداقل در مورد دوم، خیالمان راحت است، این آسایش خاطر را داریم که بعد از مُردن چیزی حس نخواهیم کرد. در مورد عشق چنین آسایشی وجود ندارد، چه کسی میداند که پایان یک رابطه؛ لزوماً پایان عشق و قطعاً پایان زندگی نیست
?جستارهایی در باب عشق
?آلن دوباتن
تنها تفاوت میان پایان عشق و پایان زندگی این است که: حداقل در مورد دوم، خیالمان راحت است، این آسایش خاطر را داریم که بعد از مُردن چیزی حس نخواهیم کرد. در مورد عشق چنین آسایشی وجود ندارد، چه کسی میداند که پایان یک رابطه؛ لزوماً پایان عشق و قطعاً پایان زندگی نیست
?جستارهایی در باب عشق
?آلن دوباتن
(1398/12/24 , 22:59) | [#] |
FAZi |
شخصیت ما
همان کارهایی هست
که دور از چشم دیگران انجام میدهیم ...
?جکسون براون
همان کارهایی هست
که دور از چشم دیگران انجام میدهیم ...
?جکسون براون
(1398/12/24 , 22:59) | [#] |
kakojavad desert |
# FAZi (14.03.2020 / 19:27)
داریم به درد و بدبختی عادت میکنیم و این یعنی غمگین ترین تراژدی دنیا!مش کاش درد و بدبختی برات عادی نشه
و هر روز زجر بکشی
داریم به درد و بدبختی عادت میکنیم و این یعنی غمگین ترین تراژدی دنیا!مش کاش درد و بدبختی برات عادی نشه
و هر روز زجر بکشی
(1398/12/24 , 22:59) | [#] |
FAZi |
# kakojavad (14.03.2020 / 19:29)
مش کاش درد و بدبختی برات عادی نشه
و هر روز زجر بکشی
مش کاش درد و بدبختی برات عادی نشه
و هر روز زجر بکشی
(1398/12/25 , 23:00) | [#] |
FAZi |
دهانِ معجزه را خشک کردهای
ای وصلهی جور بر کهنهی تن
به اندوهِ مانده بر چشم میآیی
و به خنده که زار میزند به لب
بمان که با یک برگ، چوب درخت میشود!
? عرفان پاکزاد
ای وصلهی جور بر کهنهی تن
به اندوهِ مانده بر چشم میآیی
و به خنده که زار میزند به لب
بمان که با یک برگ، چوب درخت میشود!
? عرفان پاکزاد
(1398/12/25 , 23:00) | [#] |
kakojavad desert |
# FAZi (14.03.2020 / 19:28)
بالای سر هر داستان عاشقانهای، این تفکر، هر چند وحشتناک و نادانسته، آویزان است که چگونه پایان مییابد. درست به این میماند که در عین سلامت و نیرو، بکوشیم به مرگمان فکر کنیم.
تنها تفاوت میان پایان عشق و جای بحث داره
بالای سر هر داستان عاشقانهای، این تفکر، هر چند وحشتناک و نادانسته، آویزان است که چگونه پایان مییابد. درست به این میماند که در عین سلامت و نیرو، بکوشیم به مرگمان فکر کنیم.
تنها تفاوت میان پایان عشق و جای بحث داره
(1398/12/25 , 23:00) | [#] |
FAZi |
و عمر شیشهی عطر است، پس نمیماند
پرنده تا به ابد در قفس نمیماند
? فاضل نظری
پرنده تا به ابد در قفس نمیماند
? فاضل نظری
(1398/12/25 , 23:01) | [#] |
FAZi |
بزرگترین اشتباه، انتخاب یه آدم اشتباه نیست
منتظر بودن برای درست شدنِ اون آدمِ اشتباهه!
منتظر بودن برای درست شدنِ اون آدمِ اشتباهه!
(1398/12/25 , 23:02) | [#] |
FAZi |
از چیزهای کوچک در زندگیتان لذت ببرید!
چون روزی به گذشته نگاه میکنید
و متوجه میشوید آنها چیزهای بزرگی بودند.
چون روزی به گذشته نگاه میکنید
و متوجه میشوید آنها چیزهای بزرگی بودند.
(1398/12/25 , 23:03) | [#] |
FAZi |
همیشه کسانی هستند
که در نهایت دلتنگی
نمیتوانیم آنها را در آغوش بگیریم
بدترین اتفاق شاید همین باشد...
?ایلهان برک
که در نهایت دلتنگی
نمیتوانیم آنها را در آغوش بگیریم
بدترین اتفاق شاید همین باشد...
?ایلهان برک
(1398/12/25 , 23:03) | [#] |
kakojavad desert |
# FAZi (14.03.2020 / 19:30)
دهانِ معجزه را خشک کردهای
ای وصلهی جور بر کهنهی تن
به اندوهِ مانده بر چشم میآیی
و به خنده که زار میزند به لب
بمان که با یک برگ، چوب درخت میشود!
? عرفان پاکزاددهان معجزه را خشک کردهای
ای مش جور بر کهنهی تن
ب اندوه مانده ب چشم میایی
و ب خنده ک زار میزند ب لب
بمان ک با یک برگ، چوب درخت برود در ما تحت مش
دهانِ معجزه را خشک کردهای
ای وصلهی جور بر کهنهی تن
به اندوهِ مانده بر چشم میآیی
و به خنده که زار میزند به لب
بمان که با یک برگ، چوب درخت میشود!
? عرفان پاکزاددهان معجزه را خشک کردهای
ای مش جور بر کهنهی تن
ب اندوه مانده ب چشم میایی
و ب خنده ک زار میزند ب لب
بمان ک با یک برگ، چوب درخت برود در ما تحت مش