# FAZi (26.02.2020 / 17:43)
ی تیکه کوچیک استامینوفن ساده بزار رو دندونت خیلی خوبههوم همین کار رو باید بکنم

# kakojavad (26.02.2020 / 17:45)
میام براتا عععترسیدم

من نمیدونم دارم چیکار میکنم ولی میدونم که دارم سعیمو میکنم.

@

# FAZi (26.02.2020 / 17:44)
فعلا لیستشو نوشتم
زیاد کاری نکردم
منتظرم دانشگاهو تعطیل کنن با خیال راحت برم سراغ کارا???خخخ
تعطیل نمیشه

برو برای ارائه مطلب پیدا کن

اونی که واقعا دوستت داره همیشه کمرنگ ترینه !


@

# FAZi (26.02.2020 / 17:45)
ترسیدمخیلی خب
اصلا اشکال نداره?

# kakojavad (26.02.2020 / 17:46)
خخخ
تعطیل نمیشه

برو برای ارائه مطلب پیدا کناز رو نمیرم اصن هیچ کاری نمیکنم منتظر تعطیلیم
اخرشم تعطیل نمیشم

دروغگوها همیشه هم آدمهای بدی نیستن گاهی:
دروغ میگن که خوشحالت کنن
دروغ میگن که نری
دروغ میگن که بیشتر کنارشون بمونی...

@

بابا مگه میخوای چیکار کنی ک لیست نوشتی

تو فیلمه میگفت : آدما وقتی عاشق میشن، حرفای درستی میزنن ولی عقلشون درست کار نمیکنه دیگه...

@

# FAZi (26.02.2020 / 17:47)
از رو نمیرم اصن هیچ کاری نمیکنم منتظر تعطیلیم
اخرشم تعطیل نمیشمهوم
عجب
بالاخره ک چی

# kakojavad (26.02.2020 / 17:48)
بابا مگه میخوای چیکار کنی ک لیست نوشتیکلی کار
فرش اشپزخونه باید بشورم
و...کل ظرفای اشپزخونه رو یدور بشورم بزارم سرجاش
فعلا که فرصت نشد..تنبلی ام نمیزاره
لیستشو چسبوندم به کمدم تا بعد هرکاریو انجام دادم تیک بزنم??
فعلا کاشی اشپزخونه تمیز کردم

# kakojavad (26.02.2020 / 17:49)
هوم
عجب
بالاخره ک چیندانم

بار تنهاییات را خودت به دوش بکش
نگذار منت شانه های کسی سرت باشد! ;)

@

نقطه ی مرگ هر آدم
زمانیست که دیگر
خودش را دوست ندارد.

@

چه فایده ای دارد که آدم بخواهد دائم رنج و اندوهش را بازنگری کند؟
مثل این است که یکسره با یک زخم ور بروی و نگذاری التیام پیدا کند.

?جوجو مویز
?پس از تو

اگه کرونا هم از پسمون برنیاد، دیگه خدا خودش میاد پایین، با کمربند میوفته دنبالمون

تجربه به من آموخت وقتی در احتیاط افراط شود و در بیان فضیلت زیاده روی شود بدان که این سرپوشی است برای یک جرم.

? دهخدا
? امثال وحکم

دهقان پیر با ناله می گفت : ارباب…آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمی دانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا میبیند...
ارباب پرخاش کرد که : بدبخت، چهل سال است نان مرا زهرمار میکنی، مگر کور هستی نمیبینی که چشم دختر من هم چپ است؟!
دهقان گفت : چرا ارباب میبینم اما چیزی که هست، دختر شما همهی این خوشبختیها را "دو تا" میبیند، ولی دختر من ، این همه بدبختی را ... .

? امثال و حکم
? علامه دهخدا