(1402/12/5 , 00:03) | [#] |
تریاق |
دوست دارم لباسامو اتو نکنم
مسواک نزنم
صب بجای هفت ده برم
دمپایی بپوشم با شلوار کردی
وقتی چراغ سبزه رد شم
هرکی کمربند نداره بهش کارت قرمز نشون بدم
بجای کلاس برم تو دفتر بشینم
جای املا انتگرال بدم حل کنن
تو غذای رییس کافور بریزم
..
خیلی کارا دوست دارم بکنم ولی فقد زر میزنم
مسواک نزنم
صب بجای هفت ده برم
دمپایی بپوشم با شلوار کردی
وقتی چراغ سبزه رد شم
هرکی کمربند نداره بهش کارت قرمز نشون بدم
بجای کلاس برم تو دفتر بشینم
جای املا انتگرال بدم حل کنن
تو غذای رییس کافور بریزم
..
خیلی کارا دوست دارم بکنم ولی فقد زر میزنم
(1402/12/9 , 23:00) | [#] |
عـᬼــاطــــفـᬼــه ܩܠܭܘ ߊܨ ܢ̣ߊܚ݅ܓ ܭܘ ࡅ߳ܝ̇ߺܣߊیܨ ܩیܥܼܝ̇ߺܭَܘ . . ? |
بخوابم و هیچ وقت بیدار نشم
(1402/12/14 , 12:25) | [#] |
Mahsa خدایا مارا نگا هم با فتحه هم کسره. |
دوس دارم برگردم ماه قبل، و هیچکدوم از کارارو انجام نمیدادم ک الان متحمل 5 م خسارت نشم
(1403/1/5 , 11:52) | [#] |
Mahsa خدایا مارا نگا هم با فتحه هم کسره. |
از طرفی نیاز به حرف زدن دارم، اون هم به مقدار زیاد. چون احساس میکنم هرچقدر تو این شرایط حرف بزنم باز هم کمه و باید صدامو به جایی برسونم. از طرفی دیگه فکر میکنم سکوتم کافیترین چیزیه که میتونم خالقش باشم. یه سکوت فداکارانه یا احمقانه برای شنیده شدن صدای بقیه. یه فریاد درونی شدم. کسی نمیشنوه و این منم که از هجوم صداها، میلرزم و میشکنم.