(1403/9/12 , 13:55) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
چی اومد سر من که قول داده بودم دیگه برنگردم
که امشب دوباره به یاد چشات گریه کردم...
که امشب دوباره به یاد چشات گریه کردم...
(1403/9/12 , 13:58) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
زخمی بزن عمیقتر از انزوای من
شعری بخوان شکستهتر از شعرهای من
این دفتر سیاه و مدادم برای تو
آن حرفهایِ روشنِ سبزت برای من
جای تو نیستم که بگویم چه می شدی
یک شب اگر تو شیفته بودی به جای من
طوری که تو درونِ دلم جا گرفته ای
یک ذرّه جا نمانده در این دل برای من
خورشید و ماه و هر چه ستاره،بهای تو
یک چشمک از دو چشم قشنگت،بهای من
بیدار کن مرا و بگو خواب نیستم
بیرون اگر نمی روی از خوابهای من
لالاییِ لطیفِ پریوارهایِ غریب
این روزها عجین شده با لایلای من
از من نپرس آری و نه،از خودت بپرس
ای خوانده با هجا به هجای صدای من
از تو کجا فرار کنم؟ هر کجا که بود
دیدم تو پا گذاشتهای پیش پای من
اندازه دست توست خودت هم حساب کن
عشق بزرگِ این دلِ کوچکنمای من
شعری بخوان شکستهتر از شعرهای من
این دفتر سیاه و مدادم برای تو
آن حرفهایِ روشنِ سبزت برای من
جای تو نیستم که بگویم چه می شدی
یک شب اگر تو شیفته بودی به جای من
طوری که تو درونِ دلم جا گرفته ای
یک ذرّه جا نمانده در این دل برای من
خورشید و ماه و هر چه ستاره،بهای تو
یک چشمک از دو چشم قشنگت،بهای من
بیدار کن مرا و بگو خواب نیستم
بیرون اگر نمی روی از خوابهای من
لالاییِ لطیفِ پریوارهایِ غریب
این روزها عجین شده با لایلای من
از من نپرس آری و نه،از خودت بپرس
ای خوانده با هجا به هجای صدای من
از تو کجا فرار کنم؟ هر کجا که بود
دیدم تو پا گذاشتهای پیش پای من
اندازه دست توست خودت هم حساب کن
عشق بزرگِ این دلِ کوچکنمای من
(1403/9/13 , 11:44) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
هيچ کجا هيچ زمان فرياد زندگی بی جواب نمانده است.
(1403/9/13 , 11:51) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
گفتید: ما کسانِ خداییم در زمین
ای ناکسان ! خداست شبیه ِ کدامتان؟
ای ناکسان ! خداست شبیه ِ کدامتان؟
(1403/9/13 , 11:52) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
هیچ گاه حسرت ایام ندارم اما
خودمانیم، چه پاییز غم انگیزی بود....
خودمانیم، چه پاییز غم انگیزی بود....
(1403/9/13 , 11:53) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ
به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر
به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر
(1403/9/13 , 11:55) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
سکوت کرده ای، اما نه اینکه حرفی نیست
در انتهای سکوتت لبالب از سخنی...
در انتهای سکوتت لبالب از سخنی...
(1403/9/13 , 11:55) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
شبهاي هجر را گذرانديم و زنده ايم
ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود
ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود
(1403/9/13 , 12:04) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
همیشه آنکه می رود
کمی از ما را
با خودش می برد
کمی از ما را
با خودش می برد
(1403/9/13 , 12:05) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم
دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم
دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند
(1403/9/13 , 12:08) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
ما خسته بودیم
برای همین یکنفس میدویدیم
تا به پاسخهایی سادهتر رسیده باشیم
به اینکه بهتر است
آبهایی بمانیم در تُنگ
تنگهایی بمانیم بیآب
مگر چقدر میشود
به یک ماهیِ راهی
دل خوش کرد؟
ما آدمهای بدی نبودیم
فقط میترسیدیم
برای همین یکنفس میدویدیم
تا به پاسخهایی سادهتر رسیده باشیم
به اینکه بهتر است
آبهایی بمانیم در تُنگ
تنگهایی بمانیم بیآب
مگر چقدر میشود
به یک ماهیِ راهی
دل خوش کرد؟
ما آدمهای بدی نبودیم
فقط میترسیدیم
(1403/9/13 , 15:40) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
خیالت راحت؛
هم عادت می کنی، هم فراموش...
یک روز در حالی به خودت می آیی که گوشهی فراغتت لم داده ای و همینطور که به آهنگ مورد علاقهات گوش می کنی و چای می نوشی؛ چشمت به دلخوشی های تازه ای می افتد که برای خودت ساخته ای!
و آن لحظه تازه می فهمی معنای عادت کردن، پذیرفتن و ساختن را...
وقتی به تمام نداشته ها، عادت کرده ای
نشدنی ها را پذیرفته ای
و برای خودت، دلخوشی های تازه ساخته ای...
هم عادت می کنی، هم فراموش...
یک روز در حالی به خودت می آیی که گوشهی فراغتت لم داده ای و همینطور که به آهنگ مورد علاقهات گوش می کنی و چای می نوشی؛ چشمت به دلخوشی های تازه ای می افتد که برای خودت ساخته ای!
و آن لحظه تازه می فهمی معنای عادت کردن، پذیرفتن و ساختن را...
وقتی به تمام نداشته ها، عادت کرده ای
نشدنی ها را پذیرفته ای
و برای خودت، دلخوشی های تازه ساخته ای...
(1403/9/13 , 19:24) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
(1403/9/15 , 23:15) | [#] |
FAZi |
امام علی علیه السلام:
در يك روز، نگران يك سال نباش؛ كه غم هر روز، برای آن روز کافی است. اگر يك سال از عمرت مانده باشد، خداوند عزّوجلّ از پس هر روز، روزىِ تازه ات را خواهد داد، و اگر يك سال از عمرت نمانده باشد. پس چرا غم و اندوهِ زمانى را مىخورى كه از آنِ تو نيست؟!
در يك روز، نگران يك سال نباش؛ كه غم هر روز، برای آن روز کافی است. اگر يك سال از عمرت مانده باشد، خداوند عزّوجلّ از پس هر روز، روزىِ تازه ات را خواهد داد، و اگر يك سال از عمرت نمانده باشد. پس چرا غم و اندوهِ زمانى را مىخورى كه از آنِ تو نيست؟!
(1403/9/15 , 13:49) | [#] |
مآه مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙 |
# FAZi (04.12.2024 / 19:45)
امام علی علیه السلام:
در يك روز، نگران يك سال نباش؛ كه غم هر روز، برای آن روز کافی است. اگر يك سال از عمرت مانده باشد، خداوند عزّوجلّ از پس هر روز، روزىِ تازه ات را خواهد داد، و اگر يك سال از عمرت 🌸🌸🌸🌸
امام علی علیه السلام:
در يك روز، نگران يك سال نباش؛ كه غم هر روز، برای آن روز کافی است. اگر يك سال از عمرت مانده باشد، خداوند عزّوجلّ از پس هر روز، روزىِ تازه ات را خواهد داد، و اگر يك سال از عمرت 🌸🌸🌸🌸
(1403/9/16 , 23:58) | [#] |
kakojavad desert |
از یه جایی به بعد دیگه دوس نداری هیچکس رو به خلوتت راه بدی، حتی اگه تنهایی کلافت کرده باشه، از یه جایی به بعد وقتی کسی بهت میگه دوست دارم، لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری، از یه جایی به بعد فقط یه حس داری، حس بی تفاوتی، نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی و نه از دوست نداشتن ها ناراحت میشی.