(1402/9/23 , 02:13) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
(1402/9/24 , 01:42) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
(1402/9/24 , 15:48) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
(1402/9/25 , 08:30) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
سردیس داریوش یکم هخامنشی بر دیوار اداره پست و ترابری قدیم برلین.
روی نمای بیرونی این ساختمان سردیس ۲۶ شخصیت جهانی، به ترتیب قدمت تاریخی نصب شده که در شکلگیری صنعت «پست» دخالت داشته اند. سردیس نفر اول، به عنوان بنیانگذار پست در جهان متعلق به داریوش بزرگ است.
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/25 , 08:39) [1]
روی نمای بیرونی این ساختمان سردیس ۲۶ شخصیت جهانی، به ترتیب قدمت تاریخی نصب شده که در شکلگیری صنعت «پست» دخالت داشته اند. سردیس نفر اول، به عنوان بنیانگذار پست در جهان متعلق به داریوش بزرگ است.
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/25 , 08:39) [1]
(1402/9/26 , 13:32) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
کتاب های ایران باستان جلد سوم و شخص مشیرالدوله داستان به قدرت رسیدن داریوش بزرگ را اینگونه نقل کردند .?
داریوش فرمانده سپاه نیزه داران ارتش کمبوجیه پسر کوروش بزرگ بود ، کمبوجیه و داریوش مصر را فتح کردند و ۴ سال در آنجا ماندند اما خبر های خوبی از شهر هکمتانه (همدان امروزی) نمیرسید زیرا شخصی بنام گئومات دست به شورش زده بود و خود را جای برادر کمبوجیه پسر کوروش نامیده بود ، کمبوجیه با سپاهش به سمت هکمتانه حرکت کرد اما هیچ وقت به مقصد نرسید ، وقتی خبر مرگ کمبوجیه به مصر رسید بزرگان تصمیم گرفتند داریوش را جانشن کمبوجیه کنند چون هم خون هخامنشی در رگ داشت هم اشرف زاده بود هم پسرعموی کمبوجیه بود و از نسل کوروش دیگر کسی نبود که پادشاهی را در دست بگیرد .
داریوش پس از پادشاهی با دختر کوروش بزرگ ، شهبانو آتوسا ازدواج کرد .❤️
داریوش فرمانده سپاه نیزه داران ارتش کمبوجیه پسر کوروش بزرگ بود ، کمبوجیه و داریوش مصر را فتح کردند و ۴ سال در آنجا ماندند اما خبر های خوبی از شهر هکمتانه (همدان امروزی) نمیرسید زیرا شخصی بنام گئومات دست به شورش زده بود و خود را جای برادر کمبوجیه پسر کوروش نامیده بود ، کمبوجیه با سپاهش به سمت هکمتانه حرکت کرد اما هیچ وقت به مقصد نرسید ، وقتی خبر مرگ کمبوجیه به مصر رسید بزرگان تصمیم گرفتند داریوش را جانشن کمبوجیه کنند چون هم خون هخامنشی در رگ داشت هم اشرف زاده بود هم پسرعموی کمبوجیه بود و از نسل کوروش دیگر کسی نبود که پادشاهی را در دست بگیرد .
داریوش پس از پادشاهی با دختر کوروش بزرگ ، شهبانو آتوسا ازدواج کرد .❤️
(1402/9/26 , 13:33) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
بخشی از تزئینات بیمانند و چشم نواز دیوارهای کاخ آپادانای داریوش بزرگ در شهر شوش که غارتگران فرانسوی در اواخر دوران قاجار، آجر به آجر آنها را کنده و با کشتی به موزه لوور فرانسه منتقل کرده و سپس آنجا دوباره چیده و سر هم کردهاند!
هر نقش، ابعادی در حدود ۱.۵ در ۲ متر دارد.
هر نقش، ابعادی در حدود ۱.۵ در ۲ متر دارد.
(1402/9/27 , 12:27) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
کاخ هخامنشی در روسیه!??
اواخر امرداد ماه امسال و اوایل شهریور ماه خبری مبنی بر کشف کاخ هخامنشی در فاناگوریای روسیه پخش شد.
به طور عجیبی شاهد این بودیم که خبرگذاری های رسمی این خبر رو پوشش ندادند و به صورت رسمی تایید نکردند اما چرا!؟
سال ۱۳۹۵ خبرگذاری علم و فرهنگ سیناپرس اعلام کرد که کاخی در شهر فاناگوریای روسیه کشف شده که احتمالا متعلق به هخامنشیان است.!
و امسال برخی از خبرگذاری ها این خبر رو برای دریافت بازدید بیشتر به عنوان خبری تازه و نو منتشر کردند اما با این تفاوت که تایید شد کاخ متعلق به هخامنشیان است و کتیبه ای از داریوش بزرگ در آن پیدا شده.!
با توجه به کشف کاخ در روسیه تمام محاسباتی که نسبت به وسعت امپراتوری هخامنشی در دست داشتیم زیر سوال رفت.
نسبت به توضیحات داده شده و نگاهی به نقشه جهان میشه فهمید وسعت امپراتوری هخامنشی با این خبر از ۵.۵ میلیون کیلومتر مربع به حدود ۷ میلیون کیلومتر مربع هم میرسد.!
اگر خبر جدیدی راجب این کاخ به دستمون رسید داخل چنل قرار میدیم✅
اگر شما اطلاعات بیشتری راجب این موضوع دارید ممنون میشم با ما در کامنت ها اشتراک بزارید.♥️
اواخر امرداد ماه امسال و اوایل شهریور ماه خبری مبنی بر کشف کاخ هخامنشی در فاناگوریای روسیه پخش شد.
به طور عجیبی شاهد این بودیم که خبرگذاری های رسمی این خبر رو پوشش ندادند و به صورت رسمی تایید نکردند اما چرا!؟
سال ۱۳۹۵ خبرگذاری علم و فرهنگ سیناپرس اعلام کرد که کاخی در شهر فاناگوریای روسیه کشف شده که احتمالا متعلق به هخامنشیان است.!
و امسال برخی از خبرگذاری ها این خبر رو برای دریافت بازدید بیشتر به عنوان خبری تازه و نو منتشر کردند اما با این تفاوت که تایید شد کاخ متعلق به هخامنشیان است و کتیبه ای از داریوش بزرگ در آن پیدا شده.!
با توجه به کشف کاخ در روسیه تمام محاسباتی که نسبت به وسعت امپراتوری هخامنشی در دست داشتیم زیر سوال رفت.
نسبت به توضیحات داده شده و نگاهی به نقشه جهان میشه فهمید وسعت امپراتوری هخامنشی با این خبر از ۵.۵ میلیون کیلومتر مربع به حدود ۷ میلیون کیلومتر مربع هم میرسد.!
اگر خبر جدیدی راجب این کاخ به دستمون رسید داخل چنل قرار میدیم✅
اگر شما اطلاعات بیشتری راجب این موضوع دارید ممنون میشم با ما در کامنت ها اشتراک بزارید.♥️
(1402/9/28 , 15:05) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
#پادشاهان_ایران ?
این قسمت : داریوش اول (بزرگ)
داریوش یکم که با نام های داریوش بزرگ و داریوش کبیر نیز شناخته میشود ، چهارمین شاهنشاه هخامنشی در میانه ۵۲۲ تا ۴۸۶ پیش از میلاد بود.
از اقدامات مهم او میتونیم به ضرب اولین سکه به نام دریک ، تاسیس گارد جاویدان ، تاسیس اولین نیروی دریایی ایران ، تاسیس اولین پستخانه ، تقسیم بندی کشور به ۳۰ ایالت و ساخت بنای تخت جمشید اشاره کرد.
از فتوحات مهم او فتح هند در شرق تا فتح مقدونیه در غرب که به واسطه این فتوحات داریوش بزرگ اولین پادشاه جهان شد که به سه قاره حکومت میکرد.
در قسمت قبلی نحوه به قدرت رسیدن داریوش بزرگ رو توضیح دادیم ، اما به واسطه اینکه از نسل کوروش کسی نبود که بر تخت پادشاهی بشینه و داریوش اینکارو کرده بود خیلی از ساتراپ ها دست به شورش زدن ، و داریوش که دید نیاز به قدرت و کمک بیشتری داره با دختر کوروش آتوسا ازدواج کرد.
اما با وجود این ازدواج هنوز تعدادی از ساتراپ ها اعلام استقلال کرده بودن که داریوش بزرگ با ۱۹ جنگ همه ساتراپ هارو بجز لیبی و مصر مطیع خود کرد ، داریوش به شخصه فرماندهی لشگر را در دست گرفت و به سمت مصر حرکت کرد و یکی از نجیب زادگان رو به فرماندهی سپاهی راهی لیبی کرد.
مصر که اعلام استقلال کرده بود با دیدن سپاه هخامنشی بدون جنگ و خون ریزی جلوی داریوش بزرگ تعظیم کرد.
داریوش بعد از ۱۰ سال جنگ و کشور گشایی و حکومت بر سه قاره ، تصمیم گرفت کمی به اداره حکومت بپردازد ، وی کشور رو به ۲۰ و در برخی منابع تا ۳۰ ایالت تقسیم کرد و برای هر ایالت دو فرد رو برای اداره قرار داد.
برای راحتی انتقال منابع و مبادلات داریوش اولین سکه های هخامنشی را به اسم دریک ضرب کرد.
داریوش بزرگ در همین حین گارد ۱۰،۰۰۰ نفری جاویدان را تاسیس کرد.
گارد جاویدان تشکیل شده از حرفه ای ترین سرباز های هخامنشی بود و دلیل نام گذاری این گارد ، این بود که اگر یکی از این افراد کشته یا زخمی میشد سریع جایگزین میشد تا تعداد ۱۰،۰۰۰ نفری آنحفظ بشه.
افراد گارد جاویدان همزمان از سلاح های نیزه ، شمشیر ، و تیر و کمان استفاده میکردن.!
یکی از جنگ های مهمی که داریوش شروع کرد جنگ ماراتن بود که به علت توضیحات زیاد درمورد این جنگ مقاله ای دیگه طی چند روز آینده درمورد این نبرد داخل چنل قرار میگیره.
داریوش بزرگ پس از یک دوره بیماری در نهایت در سال ۴۸۶ پیش از میلاد از دنیا رفت.
داریوش بزرگ در زمان خود به ۴۴٪ مردم جهان حکومت میکرد که وسعت این امپراتوری از جنوب غرب به لیبی ، از شمال غرب به مقدونیه ، شمال شرق به رود سیحون و مرز های قزاقستان امروزی و از جنوب شرق به هند میرسید.
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/28 , 15:07) [2]
این قسمت : داریوش اول (بزرگ)
داریوش یکم که با نام های داریوش بزرگ و داریوش کبیر نیز شناخته میشود ، چهارمین شاهنشاه هخامنشی در میانه ۵۲۲ تا ۴۸۶ پیش از میلاد بود.
از اقدامات مهم او میتونیم به ضرب اولین سکه به نام دریک ، تاسیس گارد جاویدان ، تاسیس اولین نیروی دریایی ایران ، تاسیس اولین پستخانه ، تقسیم بندی کشور به ۳۰ ایالت و ساخت بنای تخت جمشید اشاره کرد.
از فتوحات مهم او فتح هند در شرق تا فتح مقدونیه در غرب که به واسطه این فتوحات داریوش بزرگ اولین پادشاه جهان شد که به سه قاره حکومت میکرد.
در قسمت قبلی نحوه به قدرت رسیدن داریوش بزرگ رو توضیح دادیم ، اما به واسطه اینکه از نسل کوروش کسی نبود که بر تخت پادشاهی بشینه و داریوش اینکارو کرده بود خیلی از ساتراپ ها دست به شورش زدن ، و داریوش که دید نیاز به قدرت و کمک بیشتری داره با دختر کوروش آتوسا ازدواج کرد.
اما با وجود این ازدواج هنوز تعدادی از ساتراپ ها اعلام استقلال کرده بودن که داریوش بزرگ با ۱۹ جنگ همه ساتراپ هارو بجز لیبی و مصر مطیع خود کرد ، داریوش به شخصه فرماندهی لشگر را در دست گرفت و به سمت مصر حرکت کرد و یکی از نجیب زادگان رو به فرماندهی سپاهی راهی لیبی کرد.
مصر که اعلام استقلال کرده بود با دیدن سپاه هخامنشی بدون جنگ و خون ریزی جلوی داریوش بزرگ تعظیم کرد.
داریوش بعد از ۱۰ سال جنگ و کشور گشایی و حکومت بر سه قاره ، تصمیم گرفت کمی به اداره حکومت بپردازد ، وی کشور رو به ۲۰ و در برخی منابع تا ۳۰ ایالت تقسیم کرد و برای هر ایالت دو فرد رو برای اداره قرار داد.
برای راحتی انتقال منابع و مبادلات داریوش اولین سکه های هخامنشی را به اسم دریک ضرب کرد.
داریوش بزرگ در همین حین گارد ۱۰،۰۰۰ نفری جاویدان را تاسیس کرد.
گارد جاویدان تشکیل شده از حرفه ای ترین سرباز های هخامنشی بود و دلیل نام گذاری این گارد ، این بود که اگر یکی از این افراد کشته یا زخمی میشد سریع جایگزین میشد تا تعداد ۱۰،۰۰۰ نفری آنحفظ بشه.
افراد گارد جاویدان همزمان از سلاح های نیزه ، شمشیر ، و تیر و کمان استفاده میکردن.!
یکی از جنگ های مهمی که داریوش شروع کرد جنگ ماراتن بود که به علت توضیحات زیاد درمورد این جنگ مقاله ای دیگه طی چند روز آینده درمورد این نبرد داخل چنل قرار میگیره.
داریوش بزرگ پس از یک دوره بیماری در نهایت در سال ۴۸۶ پیش از میلاد از دنیا رفت.
داریوش بزرگ در زمان خود به ۴۴٪ مردم جهان حکومت میکرد که وسعت این امپراتوری از جنوب غرب به لیبی ، از شمال غرب به مقدونیه ، شمال شرق به رود سیحون و مرز های قزاقستان امروزی و از جنوب شرق به هند میرسید.
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/28 , 15:07) [2]
(1402/9/29 , 14:00) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
افسوس همچو کوروش مردی دگر نخیزد
تا آبروی ما را تازیان چنین نریزد
ای کاش همچو داریوش مردی دلیر گردد
تا تازی ملخ خوار دستش اسیر گردد
ای کاش چون خشایار مردی بزاید این خاک
تا خاک تازیان را دریا نهد چو خاشاک
ای کاش همچو شاپور مردی عرب ستیزد
تازی چو سایه اش را بیند چو سگ گریزد
ای کاش همچو نادر مردی بزرگ آید
تا گنج و زر به ایران با جان و دل فزاید
ای کاش همچو بابک مردی چو شیر گردد
تازی ز دست جانش گوید که سیر گردد
ای کاش همچو کاوه ، مردی دوباره آید
تا او نشان ایران بر دوش خود گذارد
ای کاش همچو رستم مردی نترس گردد
تا دشمنان ایران تن هایشان بلرزد.
تا آبروی ما را تازیان چنین نریزد
ای کاش همچو داریوش مردی دلیر گردد
تا تازی ملخ خوار دستش اسیر گردد
ای کاش چون خشایار مردی بزاید این خاک
تا خاک تازیان را دریا نهد چو خاشاک
ای کاش همچو شاپور مردی عرب ستیزد
تازی چو سایه اش را بیند چو سگ گریزد
ای کاش همچو نادر مردی بزرگ آید
تا گنج و زر به ایران با جان و دل فزاید
ای کاش همچو بابک مردی چو شیر گردد
تازی ز دست جانش گوید که سیر گردد
ای کاش همچو کاوه ، مردی دوباره آید
تا او نشان ایران بر دوش خود گذارد
ای کاش همچو رستم مردی نترس گردد
تا دشمنان ایران تن هایشان بلرزد.
(1402/9/29 , 14:08) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
#بانوان ایرانی را بهتر بشناسید.
زمانی که تازیها دختران خود را زنده به گور میکردند بعدها شخصی شیاد ظهور کرد و خود را پیام آور الله خواند دختران را از گور در آورد و سهم آنان را نصف مرد عقل آنها را نیمی از مرد جان زن را معادل تخم چپ مرد و زن را ناقص و العقل خواند. و زنها را اینگونه دوباره در پستوی خانها زنده بگور کرد.
هخامنشیان:ماندانا شهبانوی کمبوجیه یکم, کاساندان شهبانوی کوروش بزرگ, آتوسا شهبانوی داریوش بزرگ, آمستریس یکم شهبانوی خشایارشا, داماسپیا شهبانوی اردشیر یکم, پروشات شهبانوی داریوش دوم, استاتیرای یکم شهبانوی اردشیر دوم..اشکانیان:رینو شهبانوی مهرداد یکم, آریازاد شهبانوی گودرز یکم, لائودیکه شهبانوی ارد دوم, تئاموزا شهبانوی فرهاد چهارم..ساسانیان:مورود بانو شهبانوی اردشیر بابکان و مادر شاپور یکم. خوریم گودرز شهبانوی شاپور یکم و مادر هرمز یکم و احتمالاً بهرام یکم و نرسه.ایفرا هرمز شهبانوی هرمز دوم و مادر شاپور دوم.سپینود شهبانوی بهرام پنجم یا بهرام گور.دینگ شهبانوی و شریک سلطنت یزدگرد دوم.شیرین شهبانوی و معشوقه محبوب خسروپرویز..صفریه خاتون ملکه آلپ ارسلان..صفویه:تاجلی بیگم ملکه شاه اسماعیل یکم و مادر شاه تهماسب یکم.فخر جهان بیگ ملکه شاه عباس..راضیه بیگم ملکه نادر شاه..فرح دیبا پهلوی شهبانو محمدرضاشاه...
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/29 , 14:09) [1]
زمانی که تازیها دختران خود را زنده به گور میکردند بعدها شخصی شیاد ظهور کرد و خود را پیام آور الله خواند دختران را از گور در آورد و سهم آنان را نصف مرد عقل آنها را نیمی از مرد جان زن را معادل تخم چپ مرد و زن را ناقص و العقل خواند. و زنها را اینگونه دوباره در پستوی خانها زنده بگور کرد.
هخامنشیان:ماندانا شهبانوی کمبوجیه یکم, کاساندان شهبانوی کوروش بزرگ, آتوسا شهبانوی داریوش بزرگ, آمستریس یکم شهبانوی خشایارشا, داماسپیا شهبانوی اردشیر یکم, پروشات شهبانوی داریوش دوم, استاتیرای یکم شهبانوی اردشیر دوم..اشکانیان:رینو شهبانوی مهرداد یکم, آریازاد شهبانوی گودرز یکم, لائودیکه شهبانوی ارد دوم, تئاموزا شهبانوی فرهاد چهارم..ساسانیان:مورود بانو شهبانوی اردشیر بابکان و مادر شاپور یکم. خوریم گودرز شهبانوی شاپور یکم و مادر هرمز یکم و احتمالاً بهرام یکم و نرسه.ایفرا هرمز شهبانوی هرمز دوم و مادر شاپور دوم.سپینود شهبانوی بهرام پنجم یا بهرام گور.دینگ شهبانوی و شریک سلطنت یزدگرد دوم.شیرین شهبانوی و معشوقه محبوب خسروپرویز..صفریه خاتون ملکه آلپ ارسلان..صفویه:تاجلی بیگم ملکه شاه اسماعیل یکم و مادر شاه تهماسب یکم.فخر جهان بیگ ملکه شاه عباس..راضیه بیگم ملکه نادر شاه..فرح دیبا پهلوی شهبانو محمدرضاشاه...
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/29 , 14:09) [1]
(1402/9/30 , 23:37) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
شب یلدا سراج ازو بودی
روز هیجا هیاج ازو بودی
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
سنایی
شب یلداست خورشیدی در آن پنهان
ز هر چینش نماید ماه با پروین
شب یلدای هجران کشت ما را
الا ایام وصل الحب عودی
چه عجب گر دل من روز ندید
زلف تو صد شب یلدا دارد
روزهای تیره بر شبها فزود
عمر من شد یک شب یلدای عشق
فیض کاشانی
هنرت چیست جز این ریش که گویی به مثل
شب یلدا بود از بس که درازست و سیاه
الا به دور زمان تا هزار طعنه رسد
به شام تیره یلدا ز صبح نورانی
بر من و یاران شب یلدا گذشت
بس که ز زلف تو سخن رفت دوش
بس درازستی ای شب یلدا
لیک با زلف دوست کوتاهی
روی سپیدش برادر مه گردون
موی سیاهش پسر عم شب یلدا
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید برآید از شب یلدا
دلم به زلف وی از هرطرف که روی نمود
سیاهی شب یلدا ورا زمام گرفت
رایت شه گفت من آن آیت فتحم که هست
طره رخسار نصرت پرچم یلدای من
زلفش به چهره چون شب یلدا بر آفتاب
یا عکس پر زاع بر اوراق یاسمین
قاآنی
شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریههای سحرم را اثری پیدا نیست
به طول طاعت ترسندگان ز صبح نشور
که روی خواب نبینند در شب یلدا
در زرد و سرخ شام و شفق بودهام کنون
تن را به عودی شب یلدا برآورم
محتشم کاشانی
روز هیجا هیاج ازو بودی
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
سنایی
شب یلداست خورشیدی در آن پنهان
ز هر چینش نماید ماه با پروین
شب یلدای هجران کشت ما را
الا ایام وصل الحب عودی
چه عجب گر دل من روز ندید
زلف تو صد شب یلدا دارد
روزهای تیره بر شبها فزود
عمر من شد یک شب یلدای عشق
فیض کاشانی
هنرت چیست جز این ریش که گویی به مثل
شب یلدا بود از بس که درازست و سیاه
الا به دور زمان تا هزار طعنه رسد
به شام تیره یلدا ز صبح نورانی
بر من و یاران شب یلدا گذشت
بس که ز زلف تو سخن رفت دوش
بس درازستی ای شب یلدا
لیک با زلف دوست کوتاهی
روی سپیدش برادر مه گردون
موی سیاهش پسر عم شب یلدا
چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید برآید از شب یلدا
دلم به زلف وی از هرطرف که روی نمود
سیاهی شب یلدا ورا زمام گرفت
رایت شه گفت من آن آیت فتحم که هست
طره رخسار نصرت پرچم یلدای من
زلفش به چهره چون شب یلدا بر آفتاب
یا عکس پر زاع بر اوراق یاسمین
قاآنی
شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریههای سحرم را اثری پیدا نیست
به طول طاعت ترسندگان ز صبح نشور
که روی خواب نبینند در شب یلدا
در زرد و سرخ شام و شفق بودهام کنون
تن را به عودی شب یلدا برآورم
محتشم کاشانی
(1402/9/30 , 23:38) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
در قرن های گذشته شب یلدا را شبی نحس می دانستند و در بیشتر مواقع شب طولانی سیاه، شب سختی و درد، شب هجران، شب غم و … با شب یلدا مترادف بودند و این مفاهیم در شعر شعران بزرگ هم نمود پیدا کرده است. نه فقط غم روزگار به یلدا تشبیه شده بلکه غم دوری از یار و دست نیافتن به او را در بعضی از اشعار عاشقانه با تشبیه موی معشوق به شب یلدا می بینیم که وجه شبه این دو همان سیاهی و درازی می باشد. در اشعار شاعران بزرگ، برعکس شعر معاصر، یک شعر کامل در وصف شب یلدا وجود ندارد بلکه شاعر حین غزل یا قصیده در تک بیتی اشاره به این شب دارد. در این مطلب تک بیتی، دو بیتی و رباعیات شب یلدا را می خوانید.
رتبه عرفان شود شام فنا روشنت
قیمت انوار شمع در شب یلدا طلب
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
عمر ابد ز عهده نمیآیدش برون
نازم عقوبت شب یلدای خویش را
روز عیشی خواستم زاید چه دانستم که چرخ
حامله دارد به سد ماتم شب یلدای من
وحشی بافقی
شاهی که هول و کینه او بر عدوی ملک
تابنده روز را شب یلدا کند همی
شب نیکو سگال او شده چون روز رخشنده
چنان چون روز بدخواهش شده همچون شب یلدا
کرده خورشید صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب یلدا
مسعود سعد سلمان
گفتمش: با عارضت زلفت تناسب از چه یافت
گفت: ماه روشن است این و شب یلداست
درازای شب یلدای هجران
مپرس از من از آن مشکین رسن پرس
ز ظلمت شب یلدای زلف خویش مرا
به نور طلعت رخشنده روشنایی بخش
ز انوار ریاحین باغ و بستان گشته سرتاسر
منور چون عبادتگاه راهبانان شب یلدا
همه ایام داعی از عنا شبهای یلدا شد
به از مدح تو صبحی نیس این شبهای یلدا را
رشیدالدین وطواط
ای جهانداری که گر خورشید عقلت نیستی
روز خلق از تیرگی همچون شب یلداستی
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است
تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا
چون هوا را تیره گرداند غبار لشکرش
روز روشن بر مَعادی چون شب یلدا بود
امیر معزی
سخن بزرگان در مورد شب یلدا
هم به صبر از شب یلدای فراقت روزی
دل محنت کشم امید نجاتی دارد
چشم جان را سرمه اش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند
اقبال لاهوری
کی بشارت نامه روز آورند
وین شب یلدا به پایان کی رسد
قسمت من بین و روزی رقیب
روز عید او را، شب یلدا مرا
مگر خود این شب یلدا به روز دانم برد
کدام یلدا کاین شب هزار چندان است
حکیم نزاری
کس نداند غم خسرو مگر آن کس که مباد
بی چراغی بود اندر شب یلدا مانده
بر رخ تو که آفت جان منست
از شب یلدا سپه آوردهای
هر شبی در غم هجرت شب یلداست مرا
که به سالی به جهان یک شب یلدایی هست
امیرخسرو دهلوی
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
حافظ
شب یلدا است هر تاری ز مویت، وین عجب کاری
که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا
سلمان ساوجی
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
سعدی
به عزت شب قدر و شب حساب برات
به حرمت شب آبستن و شب یلدا
چو درد من سری پیدا ندارد
شب یلدای من فردا ندارد
عطار
در زرد و سرخ شام و شفق بودهام کنون
تن را به عودی شب یلدا برآورم
گر آن کیخسرو ایران و تور است
چرا بیژن شد اندر چاه یلدا
آری که افتاب مجرد به یک شعاع
بیخ کواکب شب یلدا برافکند
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز، به چاه شب یلدا بینند
هست چون صبح آشکارا کاین صباحی چند را
بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من
خاقانی
شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
اوحدی مراغهای
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
او بر دوشنبه و تو بر آدینه
تو لیل قدر داری و او یلدا
ناصرخسرو
مردان نظر سیاه به دنیا نمیکنند
روز سفید خود شب یلدا نمیکنند
در شب یلدای بخت من نیارد شد سفید
گر ید بیضا نماند از گل صبح آفتاب
روزی دل گشت از زلف دراز او مرا
آنچه بر بیمار از طول شب یلدا گذشت
بیدار شو که در شب یلدای نیستی
در پرده است چشم ترا طرفه خوابها
کوته نمیشود شب یلدای غربتم
گر دست من به دامن صبح وطن رسد
شد دام زیر خاک ز گرد و غبار خط
زلفی که بود از شب یلدا بلندتر
آه ما رعناترست از آه ماتم دیدگان
آنچنان کز جمله شبها شب یلدا یکی است
میکند زلف دراز تو به دلهای حزین
آنچه با خسته روانان شب یلدا نکند
در شب یلدای بخت من نیارد شد سفید
گر ید بیضا نماند از گل صبح آفتاب
زلف ماتم دیدگان را شانه ای در کار نیست
دست کوته دار ای مهر از شب یلدای من
صائب تبریزی
رتبه عرفان شود شام فنا روشنت
قیمت انوار شمع در شب یلدا طلب
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
عمر ابد ز عهده نمیآیدش برون
نازم عقوبت شب یلدای خویش را
روز عیشی خواستم زاید چه دانستم که چرخ
حامله دارد به سد ماتم شب یلدای من
وحشی بافقی
شاهی که هول و کینه او بر عدوی ملک
تابنده روز را شب یلدا کند همی
شب نیکو سگال او شده چون روز رخشنده
چنان چون روز بدخواهش شده همچون شب یلدا
کرده خورشید صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب یلدا
مسعود سعد سلمان
گفتمش: با عارضت زلفت تناسب از چه یافت
گفت: ماه روشن است این و شب یلداست
درازای شب یلدای هجران
مپرس از من از آن مشکین رسن پرس
ز ظلمت شب یلدای زلف خویش مرا
به نور طلعت رخشنده روشنایی بخش
ز انوار ریاحین باغ و بستان گشته سرتاسر
منور چون عبادتگاه راهبانان شب یلدا
همه ایام داعی از عنا شبهای یلدا شد
به از مدح تو صبحی نیس این شبهای یلدا را
رشیدالدین وطواط
ای جهانداری که گر خورشید عقلت نیستی
روز خلق از تیرگی همچون شب یلداستی
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است
تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا
چون هوا را تیره گرداند غبار لشکرش
روز روشن بر مَعادی چون شب یلدا بود
امیر معزی
سخن بزرگان در مورد شب یلدا
هم به صبر از شب یلدای فراقت روزی
دل محنت کشم امید نجاتی دارد
چشم جان را سرمه اش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند
اقبال لاهوری
کی بشارت نامه روز آورند
وین شب یلدا به پایان کی رسد
قسمت من بین و روزی رقیب
روز عید او را، شب یلدا مرا
مگر خود این شب یلدا به روز دانم برد
کدام یلدا کاین شب هزار چندان است
حکیم نزاری
کس نداند غم خسرو مگر آن کس که مباد
بی چراغی بود اندر شب یلدا مانده
بر رخ تو که آفت جان منست
از شب یلدا سپه آوردهای
هر شبی در غم هجرت شب یلداست مرا
که به سالی به جهان یک شب یلدایی هست
امیرخسرو دهلوی
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
حافظ
شب یلدا است هر تاری ز مویت، وین عجب کاری
که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا
سلمان ساوجی
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
سعدی
به عزت شب قدر و شب حساب برات
به حرمت شب آبستن و شب یلدا
چو درد من سری پیدا ندارد
شب یلدای من فردا ندارد
عطار
در زرد و سرخ شام و شفق بودهام کنون
تن را به عودی شب یلدا برآورم
گر آن کیخسرو ایران و تور است
چرا بیژن شد اندر چاه یلدا
آری که افتاب مجرد به یک شعاع
بیخ کواکب شب یلدا برافکند
همه شبهای غم آبستن روز طرب است
یوسف روز، به چاه شب یلدا بینند
هست چون صبح آشکارا کاین صباحی چند را
بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من
خاقانی
شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
اوحدی مراغهای
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
او بر دوشنبه و تو بر آدینه
تو لیل قدر داری و او یلدا
ناصرخسرو
مردان نظر سیاه به دنیا نمیکنند
روز سفید خود شب یلدا نمیکنند
در شب یلدای بخت من نیارد شد سفید
گر ید بیضا نماند از گل صبح آفتاب
روزی دل گشت از زلف دراز او مرا
آنچه بر بیمار از طول شب یلدا گذشت
بیدار شو که در شب یلدای نیستی
در پرده است چشم ترا طرفه خوابها
کوته نمیشود شب یلدای غربتم
گر دست من به دامن صبح وطن رسد
شد دام زیر خاک ز گرد و غبار خط
زلفی که بود از شب یلدا بلندتر
آه ما رعناترست از آه ماتم دیدگان
آنچنان کز جمله شبها شب یلدا یکی است
میکند زلف دراز تو به دلهای حزین
آنچه با خسته روانان شب یلدا نکند
در شب یلدای بخت من نیارد شد سفید
گر ید بیضا نماند از گل صبح آفتاب
زلف ماتم دیدگان را شانه ای در کار نیست
دست کوته دار ای مهر از شب یلدای من
صائب تبریزی
(1402/9/30 , 00:27) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
❤️️ تا سال های گذشته یلدا را هزاران معنی و تعبیر میکردیم.
اما بعد از جنایات خلیفه ی تازی زاده که نقاب خراسانی را بر چهره دارد اما پندارش داعشی است و طبق کتاب مقدس تازیها با آریاییها رفتار میکنند و گفتارش به جز تقیه چیزی فراتر از ضحاک نیست.
#یلدا_آقافضلی
در برابر ضحاک زمان، یلدا برایمان فقط یک معنی پیدا کرد
ایستادگی در برابر ظلم و تا پای جان برای ایران
«متهم اظهار پشیمانی نکرد».
تا آزادی ایران و برپایی تقویم ایرانی و گذر از این شب سياه یلدایی که طولانيترین شب ایرانیان است و برای گذشتن از این یلدای شوم هستیم بر آن عهدی که بستیم.
یلدا بیاد یلدا:
#زیبای وحشی
اما بعد از جنایات خلیفه ی تازی زاده که نقاب خراسانی را بر چهره دارد اما پندارش داعشی است و طبق کتاب مقدس تازیها با آریاییها رفتار میکنند و گفتارش به جز تقیه چیزی فراتر از ضحاک نیست.
#یلدا_آقافضلی
در برابر ضحاک زمان، یلدا برایمان فقط یک معنی پیدا کرد
ایستادگی در برابر ظلم و تا پای جان برای ایران
«متهم اظهار پشیمانی نکرد».
تا آزادی ایران و برپایی تقویم ایرانی و گذر از این شب سياه یلدایی که طولانيترین شب ایرانیان است و برای گذشتن از این یلدای شوم هستیم بر آن عهدی که بستیم.
یلدا بیاد یلدا:
#زیبای وحشی
(1402/9/30 , 14:31) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
✅شب یلدا، نوید پیروزی نور بر تاریکی
شب یلدا یا شب چله یادگاری به جامانده از ایران باستان و نماد همبستگی، مهرورزی و فرصتی برای همنشینی به دور از تاریکیهای زندگی است.
از دل واژه سریانی «یلدا» معنای «زایش» بیرون میآید که پیروزی نور بر تاریکی را نوید میدهد. انار، هندوانه، آجیل، لبو، خرمالو، سیب، ازگیل و شیرینی از خوراکیهای ثابت سفره شب یلدا در بیشتر نقاط ایراناند.
معمولا رسم بر این است که کوچکترها در خانه بزرگ خانواده جمع میشوند و میزبان که احتمالا مادربزرگ یا پدربزرگ است، شاهنامه میخواند و برای اعضای خانواده فال حافظ میگیرد.
این روزها مهمانی باشکوهی که تا روزگاری نه چندان دور، فرصتی بینظیر برای دورهمنشینی و یکدلی ایرانیان بود، حالا به دلیل گرانیهای سرسام آور و گسترش فقر به کام مردم بهخصوص سالمندانی که میزبانان اصلی یلدا هستند، تلخ شده است.
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/30 , 14:33) [1]
شب یلدا یا شب چله یادگاری به جامانده از ایران باستان و نماد همبستگی، مهرورزی و فرصتی برای همنشینی به دور از تاریکیهای زندگی است.
از دل واژه سریانی «یلدا» معنای «زایش» بیرون میآید که پیروزی نور بر تاریکی را نوید میدهد. انار، هندوانه، آجیل، لبو، خرمالو، سیب، ازگیل و شیرینی از خوراکیهای ثابت سفره شب یلدا در بیشتر نقاط ایراناند.
معمولا رسم بر این است که کوچکترها در خانه بزرگ خانواده جمع میشوند و میزبان که احتمالا مادربزرگ یا پدربزرگ است، شاهنامه میخواند و برای اعضای خانواده فال حافظ میگیرد.
این روزها مهمانی باشکوهی که تا روزگاری نه چندان دور، فرصتی بینظیر برای دورهمنشینی و یکدلی ایرانیان بود، حالا به دلیل گرانیهای سرسام آور و گسترش فقر به کام مردم بهخصوص سالمندانی که میزبانان اصلی یلدا هستند، تلخ شده است.
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/30 , 14:33) [1]
(1402/9/30 , 14:56) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
از واژه چلّه استفاده کنیم، نه از واژه یلدا...
نام درست این شب چلّه است؛ نه یلدا. یلدا یک واژه ای سریانی است، به معنی میلاد. نام پارسی و درست این جشن، چلّه است.
این شب، آغاز چلّه بزرگ است که از یکم دیماه آغاز شده و تا دهم بهمن ماه که جشن سده میباشد، ادامه می یابد. چلّه کوچک نیز پس از آن است که از جشن سده است تا پایان بهمن. این تقسیم بندیهای نیاکانمان، بر اساس اخترشناسی و شرایط اقلیمی فلات ایران تعیین شده است.
نام درست این شب چلّه است؛ نه یلدا. یلدا یک واژه ای سریانی است، به معنی میلاد. نام پارسی و درست این جشن، چلّه است.
این شب، آغاز چلّه بزرگ است که از یکم دیماه آغاز شده و تا دهم بهمن ماه که جشن سده میباشد، ادامه می یابد. چلّه کوچک نیز پس از آن است که از جشن سده است تا پایان بهمن. این تقسیم بندیهای نیاکانمان، بر اساس اخترشناسی و شرایط اقلیمی فلات ایران تعیین شده است.
(1402/9/30 , 14:59) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
جشنهای چهارگانه دیگان:
نیاکان ما در هر ماه، با برابر شدن نام روز و نام ماه در گاهشماری ایران زمین، جشنی را برگزار میکرده اند. بنابراین، در هر ماه یکی جشن ماهیانه داشته ایم. اما در ماه دی، چهار جشن دیگان داریم، زیرا نام چهار روز از ماه، با نام آفریدگار نامگذاری شده است.
واژه "دی" یا "دادار" در فارسی همان واژه «ددوش» در اوستا، و «داتار» در پهلوی است که صفت اهورامزدا و به معنی «آفریدگار» است.
روزهای1 و 8 و 15 و 23 هر ماه و مزین به نام «دی» و دادار هستند.
چهار جشن اصلی که در دی ماه برگذار میشود و جشن های ستایش آفریدگار هستند، عبارتند از:
1. جشن دیگان یکم: نخستین روز از هر ماه، به نام "اورمزد" یا اهورامزدا نامگذاری شده است. بنابراین، نخستین جشن دیگان در گاهشماری زرتشتی، یکم دیماه است که در گاهشماری رسمی امروز ایران به روز 25 آذر میفتند، زیرا در گاهشمار قدیم ماه ها همه 30 روزه بوده اند اما در گاهشمار جدید شش ماه نخست سال 31 روزه هستند.
2. جشن دیگان دوم: هشتمین روز از هر ماه، به نام "دی به آذر" نامگذاری شده است؛ یعنی آفریننده آتش. بنابراین، دومین جشن دیگان در گاهشماری زرتشتی، هشتم دیماه است که در گاهشماری رسمی امروز ایران به روز دوم دیماه میفتند، زیرا در گاهشمار قدیم ماه ها همه 30 روزه بوده اند اما در گاهشمار جدید شش ماه نخست سال 31 روزه هستند.
3. جشن دیگان سوم: پانزدهمین روز از هر ماه، به نام "دی به مهر" نامگذاری شده است؛ یعنی آفریننده مهر. بنابراین، سومین جشن دیگان در گاهشماری زرتشتی، پانزدهم دیماه است که در گاهشماری رسمی امروز ایران به روز نهم دیماه میفتند، زیرا در گاهشمار قدیم ماه ها همه 30 روزه بوده اند اما در گاهشمار جدید شش ماه نخست سال 31 روزه هستند.
4. جشن دیگان چهارم: بیست و سومین روز از هر ماه، به نام "دی به دین" نامگذاری شده است؛ یعنی آفریننده وجدان. بنابراین، چهارمین جشن دیگان در گاهشماری زرتشتی، بیست و سوم دیماه است که در گاهشماری رسمی امروز ایران به روز هفدهم دیماه میفتند، زیرا در گاهشمار قدیم ماه ها همه 30 روزه بوده اند اما در گاهشمار جدید شش ماه نخست سال 31 روزه هستند.
#بانو میترا
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/30 , 15:00) [2]
نیاکان ما در هر ماه، با برابر شدن نام روز و نام ماه در گاهشماری ایران زمین، جشنی را برگزار میکرده اند. بنابراین، در هر ماه یکی جشن ماهیانه داشته ایم. اما در ماه دی، چهار جشن دیگان داریم، زیرا نام چهار روز از ماه، با نام آفریدگار نامگذاری شده است.
واژه "دی" یا "دادار" در فارسی همان واژه «ددوش» در اوستا، و «داتار» در پهلوی است که صفت اهورامزدا و به معنی «آفریدگار» است.
روزهای1 و 8 و 15 و 23 هر ماه و مزین به نام «دی» و دادار هستند.
چهار جشن اصلی که در دی ماه برگذار میشود و جشن های ستایش آفریدگار هستند، عبارتند از:
1. جشن دیگان یکم: نخستین روز از هر ماه، به نام "اورمزد" یا اهورامزدا نامگذاری شده است. بنابراین، نخستین جشن دیگان در گاهشماری زرتشتی، یکم دیماه است که در گاهشماری رسمی امروز ایران به روز 25 آذر میفتند، زیرا در گاهشمار قدیم ماه ها همه 30 روزه بوده اند اما در گاهشمار جدید شش ماه نخست سال 31 روزه هستند.
2. جشن دیگان دوم: هشتمین روز از هر ماه، به نام "دی به آذر" نامگذاری شده است؛ یعنی آفریننده آتش. بنابراین، دومین جشن دیگان در گاهشماری زرتشتی، هشتم دیماه است که در گاهشماری رسمی امروز ایران به روز دوم دیماه میفتند، زیرا در گاهشمار قدیم ماه ها همه 30 روزه بوده اند اما در گاهشمار جدید شش ماه نخست سال 31 روزه هستند.
3. جشن دیگان سوم: پانزدهمین روز از هر ماه، به نام "دی به مهر" نامگذاری شده است؛ یعنی آفریننده مهر. بنابراین، سومین جشن دیگان در گاهشماری زرتشتی، پانزدهم دیماه است که در گاهشماری رسمی امروز ایران به روز نهم دیماه میفتند، زیرا در گاهشمار قدیم ماه ها همه 30 روزه بوده اند اما در گاهشمار جدید شش ماه نخست سال 31 روزه هستند.
4. جشن دیگان چهارم: بیست و سومین روز از هر ماه، به نام "دی به دین" نامگذاری شده است؛ یعنی آفریننده وجدان. بنابراین، چهارمین جشن دیگان در گاهشماری زرتشتی، بیست و سوم دیماه است که در گاهشماری رسمی امروز ایران به روز هفدهم دیماه میفتند، زیرا در گاهشمار قدیم ماه ها همه 30 روزه بوده اند اما در گاهشمار جدید شش ماه نخست سال 31 روزه هستند.
#بانو میترا
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/30 , 15:00) [2]
(1402/9/30 , 15:02) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
«خورشید جاودانی باشکوه را میستاییم؛ هنگامیکه خور با فروغ بتابد. هنگامیکه خور برآید، زمین اهوراآفریده پاک شود، آب روان پاک شود، آب چشمه پاک شود، آب دریا پاک شود، آفرینش راستی که از آنِ خرد مقدس است پاک شود. اگر خور برنیاید، دیوها آنچه در روی هفت کشور است، نابود سازند.» (مهر یشت، یشتها)
❈ یلدا، جشن زایش مهر، شاد و فرخنده باد.
❈ یلدا، جشن زایش مهر، شاد و فرخنده باد.
(1402/9/30 , 15:04) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
(1402/9/30 , 15:09) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
سرو مهر یا درخت یلدا
درخت کریسمس برگرفته از درخت سرو در ایران باستان است که درشب یلدا تزیین می شده است.
" درخت کریسمس یا درخت یلدا"
در دوران پارس باستان در شب يلدا درخت سبزی را تزيين می كردند كه نشانه سبزی هميشگی باشد. يعنی روز تولد خورشيد.
مسيحيان و پاپ لئو در قرن چهارم برای از بين بردن اين سنت تلاش كردند و سرانجام پيروز شدند.همزمانی تولد مسيح با شب يلدا سبب شد كه اين دو جشن با هم برگزار شود ولی به تدريج با تغيير مداوم تاريخ، زمان آن تغييركرد.
در قرن هيجدهم «لوتران» آلمانی با اقتباس از درخت يلدای پارسيان درخت كريسمس را به جمع تزئينات شب تولد مسيح آورد.
به قولی شب يلدا زمان تولد مهر يا ميترا است.
#بانو میترا
درخت کریسمس برگرفته از درخت سرو در ایران باستان است که درشب یلدا تزیین می شده است.
" درخت کریسمس یا درخت یلدا"
در دوران پارس باستان در شب يلدا درخت سبزی را تزيين می كردند كه نشانه سبزی هميشگی باشد. يعنی روز تولد خورشيد.
مسيحيان و پاپ لئو در قرن چهارم برای از بين بردن اين سنت تلاش كردند و سرانجام پيروز شدند.همزمانی تولد مسيح با شب يلدا سبب شد كه اين دو جشن با هم برگزار شود ولی به تدريج با تغيير مداوم تاريخ، زمان آن تغييركرد.
در قرن هيجدهم «لوتران» آلمانی با اقتباس از درخت يلدای پارسيان درخت كريسمس را به جمع تزئينات شب تولد مسيح آورد.
به قولی شب يلدا زمان تولد مهر يا ميترا است.
#بانو میترا
(1402/9/30 , 15:10) | [#] |
?زیبای وحشی ? انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
سرو ابرکوه با عمر تقریبی ۴۰۰۰ سال (به گفتی برخی منابع ۲۵۰۰ سال تخمین زدهاند) به عنوان پیرترین درخت ایران و احتمالاً آسیا و سومین درخت پیر جهان به حساب میآید
?در اسطورههای ایرانی «سرو ابرکوه» را با عنوان «درخت زرتشت» یاد کرده اند و کاشت این سرو را به حضرت زرتشت نسبت می دهند و معتقدند که زرتشت، وقتی در اسفندماه به ابرکوه رسید، بذر سرو را در این دشت کاشت و به مردم این شهر نوید داد که درختی ماندگار در شهرشان خواهند داشت..
سرو ابر کوه تاریخ پادشاهان زیادی را از سر گذرانده
و در کتبی چنین آمده است.«زرتشت ، چون موسم اسپند به ابرکو رسید، با دست خود بذر سرو بر این دشت فشاند و بر مردمان نوید داد که درختی در آن میان بماند تا ببیند درفش فرزندش بهرام، پادشاه صبح دم رستاخیز را.»
((سرو ایرانی...))
درخت سرو در دنیا به عنوان نماد ملی درخت ایران شناخته شده است..
سرو ایرانی به عنوان نماد استقامت و سرفرازی ایرانیان توصیف می شود.
درخت سرو از درختانی است که ریشه در فرهنگ ایرانی داشته و جایگاه ویژهای در میان مردم دارد.
این درخت به عنوان یک درخت همیشه سرسبز و استوار حتی در سرما پایداری میکند.
درخت سرو از هزاران سال پیش در ایران کاشت شده است ...
《سرو مهر》
سرو مهر را در شب زایش مهر با نمادها و نشانه هایی دیگر نیز می آراستند که هر یک نزد مهریان نشانی ویژه با پیامی رازگونه و نهفته در خویش بود.
چنانکه برفراز سرو به نشانه خورشید یا مهر تابان ستاره ای زرین یا سرخ برمی افراشتند و شاخه های درخت سرو را با دو رشته زرین و سیمین به نشانه خورشید و ماه می آراستند.
همچنین جوانان آرزومند به امید برآورده شدن آرزویشان، به گونه ای نمادین پارچه ای ابریشمی یا سیمین بر شاخه های سرو می آویختند و در پای سرو نیز هدایایی می گذاشتند.
پس از گسترش آیین مسیح در اروپا، پیروان این آیین نیز به بسیاری از سنت های مهری همچنان پایبند ماندند؛
چنانکه می دانیم امروز سنت کهن برافراشتن و آراستن سرو به صورت آذین بندی درخت کاج هنوز متداول است.
پس بر این پایه می توان در نظر گرفت که با بهره گیری از نمادهای ویژه آیین مهر، آراستن و آذین بندی درخت سرو نیز انجام شود و خانواده های ایرانی نیز این رسم کهن مهری را به عنوان بخشی از مراسم جشن یلدا در خانه های خود زنده کنند و پاس بدارند
((ابیاتی از شاهنامه فردوسی دربیان درخت سرو...))
?یکی سرو آزاده بود از بهشت
?به پیش در آذر آن را بکشت
?نبشتی بر زاد سرو سهی
?که پذرفت گشتاسپ دین بهی
?چو بسیار برگشت و بسیار شاخ
?بکرد از بر او یکی خوب کاخ
?فرستاد هرسو به کشور پیام
?که چون سرو کشمر به گیتی کدام
?ز مینو فرستاد زی من خدای
?مرا گفت زینجا به مینو گرای
?کنون هرکه این پند من بشنوید
?پیاده سوی سرو کشمر روید
#بانو میترا
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/30 , 15:12) [1]
?در اسطورههای ایرانی «سرو ابرکوه» را با عنوان «درخت زرتشت» یاد کرده اند و کاشت این سرو را به حضرت زرتشت نسبت می دهند و معتقدند که زرتشت، وقتی در اسفندماه به ابرکوه رسید، بذر سرو را در این دشت کاشت و به مردم این شهر نوید داد که درختی ماندگار در شهرشان خواهند داشت..
سرو ابر کوه تاریخ پادشاهان زیادی را از سر گذرانده
و در کتبی چنین آمده است.«زرتشت ، چون موسم اسپند به ابرکو رسید، با دست خود بذر سرو بر این دشت فشاند و بر مردمان نوید داد که درختی در آن میان بماند تا ببیند درفش فرزندش بهرام، پادشاه صبح دم رستاخیز را.»
((سرو ایرانی...))
درخت سرو در دنیا به عنوان نماد ملی درخت ایران شناخته شده است..
سرو ایرانی به عنوان نماد استقامت و سرفرازی ایرانیان توصیف می شود.
درخت سرو از درختانی است که ریشه در فرهنگ ایرانی داشته و جایگاه ویژهای در میان مردم دارد.
این درخت به عنوان یک درخت همیشه سرسبز و استوار حتی در سرما پایداری میکند.
درخت سرو از هزاران سال پیش در ایران کاشت شده است ...
《سرو مهر》
سرو مهر را در شب زایش مهر با نمادها و نشانه هایی دیگر نیز می آراستند که هر یک نزد مهریان نشانی ویژه با پیامی رازگونه و نهفته در خویش بود.
چنانکه برفراز سرو به نشانه خورشید یا مهر تابان ستاره ای زرین یا سرخ برمی افراشتند و شاخه های درخت سرو را با دو رشته زرین و سیمین به نشانه خورشید و ماه می آراستند.
همچنین جوانان آرزومند به امید برآورده شدن آرزویشان، به گونه ای نمادین پارچه ای ابریشمی یا سیمین بر شاخه های سرو می آویختند و در پای سرو نیز هدایایی می گذاشتند.
پس از گسترش آیین مسیح در اروپا، پیروان این آیین نیز به بسیاری از سنت های مهری همچنان پایبند ماندند؛
چنانکه می دانیم امروز سنت کهن برافراشتن و آراستن سرو به صورت آذین بندی درخت کاج هنوز متداول است.
پس بر این پایه می توان در نظر گرفت که با بهره گیری از نمادهای ویژه آیین مهر، آراستن و آذین بندی درخت سرو نیز انجام شود و خانواده های ایرانی نیز این رسم کهن مهری را به عنوان بخشی از مراسم جشن یلدا در خانه های خود زنده کنند و پاس بدارند
((ابیاتی از شاهنامه فردوسی دربیان درخت سرو...))
?یکی سرو آزاده بود از بهشت
?به پیش در آذر آن را بکشت
?نبشتی بر زاد سرو سهی
?که پذرفت گشتاسپ دین بهی
?چو بسیار برگشت و بسیار شاخ
?بکرد از بر او یکی خوب کاخ
?فرستاد هرسو به کشور پیام
?که چون سرو کشمر به گیتی کدام
?ز مینو فرستاد زی من خدای
?مرا گفت زینجا به مینو گرای
?کنون هرکه این پند من بشنوید
?پیاده سوی سرو کشمر روید
#بانو میترا
ویرایش شد ?زیبای وحشی ? (1402/9/30 , 15:12) [1]