یا گفتنی ")
▪︎حرف های نگفته یا حرف های گفتنی ?

ویرایش شد آسو (1402/3/29 , 01:56) [1]

من توجهی کسی که بهم هیچ توجه ای قبلا نداشتو هیچوقت دیگه نمیخوام

دیدمش، چنان غمگین بود او که نگو

ویرایش شد آسو (1402/3/30 , 14:59) [1]

دل که میگیرد چکارش میکنید

در منی و این همه زِ من جدا…

گفتنی نیست چرای این حال خراب

چون میگذرد غمی نیست...

تا بگذرد عمر کمی نیست ..

در نزن رفته ام از خویش کسی منزل نیست

این روزا که بهت میرسم
هی از چشمام میلغزی،
چی بودی تو؟
چی هستی اصلا..؟
وطنم بودی؛
قصه دلتنگی بودی؛
آوارهء خشت به خشت این تن،
تو همه چیز بودی،
تو ناجی بودی،
ناجی....

زور منه خسته به طوفان نرسید ..

دلتنگ یار بودن چیز خوبی نیست

یهو همه چی خوب شد، چون تو پیدایت شد .

آه، یک روز همین آه تو را میگیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم میریزد..

حرفا زیاده

نه آرامشت را به چشمی وابسته کن،
نه دستت را به گرمای دستی دلخوش
چشم ها بسته می شوند و دست ها مشت می شوند
و تو می مانی و یک دنیا تنهایی..

#فروغ_فرخزاد

دوست دارم مثل شایع که میگه :
تو جات تو همین بغله بگو خب
یا مثل هیچکس که میگه :
تو رو دست نمیزنم ، تو رو نفس میکشم .
یا مثل تتلو میگه :
شدی قلب و تن و روحم شدی بال و پر و
جونم شدی ، همهی منظورم .
یا مثل یاس که میگه :
تو تنها دلیل آشتیم با دنیایی .

آره ، من اینجوری دوست دارم

دلم یک خونه با یک باغ باغچه میخاد

بهم میگفت برو دنبال زندگیت و وقتی دنبالش میرفتم سرم داد میکشید!

حرف ک زیاده ولی حوصله ش نیس