(1398/6/20 , 14:35) | [#] |
kakojavad desert |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
(1398/6/20 , 14:56) | [#] |
tamana آدمک آخر دنیاست بخند:) |
این زخم خورده را ب ترحم نیاز نیست
خیر شما رسیده ب ما،مرحمت زیاد
خیر شما رسیده ب ما،مرحمت زیاد
(1398/6/23 , 14:54) | [#] |
tamana آدمک آخر دنیاست بخند:) |
زلف او دام است و خالش دانه ی آن دام و من
برامید دانه ای افتاده ام در دام دوست
برامید دانه ای افتاده ام در دام دوست
(1398/6/25 , 14:19) | [#] |
AlirezaM 《Admin》 |
ﺗﺮﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻧﯿﺎﯾﯽ ﻧﻔﺴﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﻮﺩ
ﻧﻘﺶ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﻫﯽ ﮐﻢ ﻭ ﮐﻢ ﺭﻧﮓ ﺷﻮﺩ
ویرایش شد AlirezaM (1398/6/25 , 14:20) [1]
ﻧﻘﺶ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﻫﯽ ﮐﻢ ﻭ ﮐﻢ ﺭﻧﮓ ﺷﻮﺩ
ویرایش شد AlirezaM (1398/6/25 , 14:20) [1]
(1398/6/25 , 20:47) | [#] |
kakojavad desert |
ديدي كه خون نا حق پروانه شمع را
چندان امان نداد كه شب را سحر كند
چندان امان نداد كه شب را سحر كند
(1398/6/26 , 23:51) | [#] |
tamana آدمک آخر دنیاست بخند:) |
دوش دیدم که ملائک در می خانه زدند
گل آدم به سرشتند و به پیمانه زدند
ویرایش شد tamana (1398/6/26 , 23:52) [1]
گل آدم به سرشتند و به پیمانه زدند
ویرایش شد tamana (1398/6/26 , 23:52) [1]
(1398/6/26 , 14:26) | [#] |
tamana آدمک آخر دنیاست بخند:) |
مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود
دیدیم،ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟
دیدیم،ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟
(1398/6/26 , 20:58) | [#] |
tamana آدمک آخر دنیاست بخند:) |
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند،ناز آرند
که با این درد اگر در بند درمان اند ،در مانند
که با این درد اگر در بند درمان اند ،در مانند
(1398/6/28 , 12:17) | [#] |
☆☆GitA☆☆ |
به نگاه اولین گشت شکار چشم تو
زخم دگر چه میزنی صید به خون تپیده را . . .
زخم دگر چه میزنی صید به خون تپیده را . . .
(1398/6/28 , 19:55) | [#] |
tamana آدمک آخر دنیاست بخند:) |
ای مهر تودر دل ها وی مهر تو برلب ها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جان ها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جان ها
(1398/7/13 , 19:40) | [#] |
MaHaK VOorOojaK |
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
(1398/7/22 , 13:19) | [#] |
MaHaK VOorOojaK |
تا کـــی به تمـــنای وصــال تو یـــگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
(1398/7/26 , 10:56) | [#] |
AlirezaM 《Admin》 |
ﺩﺭﯾﺎﺏ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﺟﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
ﺩﺭ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻓﻨﺎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
ﻣﯽ ﻧﻮﺵ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺁﻣﺪﻩﺍﯼ
ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺵ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
ﺩﺭ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻓﻨﺎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
ﻣﯽ ﻧﻮﺵ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺁﻣﺪﻩﺍﯼ
ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺵ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
(1398/7/26 , 15:20) | [#] |
kakojavad desert |
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است