(1402/10/29 , 00:14) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
حس میکنم همه چیز غیر واقعیه؛
مثلِ این میمونه که تو خوابم گیر کردم و میدونم که این یه خوابه و هی منتظرم تا یکی بیدارم کنه،تکونم بده و بگه بلند شو صبح شده!
ولی اون صبح هیچ وقت نمیاد و من مثلِ همیشه کارای روزانمو انجام میدم و با همه میگمو میخندم اما در آخر،حس میکنم که اینها بالاخره تموم میشن و یه روز که از همه چی خسته شدم بهترین لباسمو میپوشم و میرم بالای یه ساختمون و تموم!
شاید اون موقع بالاخره از خواب پاشم شاید هم نه
شاید یه نور بیاد و دستمو بگیره یا شاید اصلا دیگه منی وجود نداشته باشه!
مثلِ این میمونه که تو خوابم گیر کردم و میدونم که این یه خوابه و هی منتظرم تا یکی بیدارم کنه،تکونم بده و بگه بلند شو صبح شده!
ولی اون صبح هیچ وقت نمیاد و من مثلِ همیشه کارای روزانمو انجام میدم و با همه میگمو میخندم اما در آخر،حس میکنم که اینها بالاخره تموم میشن و یه روز که از همه چی خسته شدم بهترین لباسمو میپوشم و میرم بالای یه ساختمون و تموم!
شاید اون موقع بالاخره از خواب پاشم شاید هم نه
شاید یه نور بیاد و دستمو بگیره یا شاید اصلا دیگه منی وجود نداشته باشه!
(1402/10/28 , 21:47) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
یا واقعا باشید یا واقعا نباشید…
چون هرجور بودنی رو میشه تحمل کرد،
به جز نصفه نیمه بودن…!
چون هرجور بودنی رو میشه تحمل کرد،
به جز نصفه نیمه بودن…!
(1402/10/28 , 21:45) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
از کِی کوچ کردیم به این همه سکوت؟
به این همه تنهایی...
به این همه تنهایی...
(1402/10/26 , 08:54) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
روزی صدبار به خودم میگم مگه تو چند سالته که انقد حالت بده؟!
و روزی صدبار جواب میدم: جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی.
ویرایش شد «MaHsA» (1402/10/26 , 08:54) [1]
و روزی صدبار جواب میدم: جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی.
ویرایش شد «MaHsA» (1402/10/26 , 08:54) [1]
(1402/10/26 , 08:51) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
زندگیم هر روز داره «کاریش نمیشه کرد»تر میشه.🙂
(1402/10/26 , 08:51) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
مثل یک کودکِ معلول که در کُنجِ کلاس، پچ پچِ هر دو نفر را به خودم میگیرم...🙂
(1402/10/26 , 08:49) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
ما که توقعمان زیاد نبود!
دلمان کسی را میخواست که ما را بلد باشد!
وقتی ببینیم نیست؛
دلسرد میشویم، سکوت میکنیم و به هیچ کنشی، واکنش نمیدهیم
وقتی بارها بودیم و دیده نشدیم
حرف زدیم و شنیده نشدیم
چایی ریختیم و تنهایی خوردیم
فیلم دیدیم و تنهایی خندیدیم
بغض کردیم و تنهایی اشک ریختیم
و از یک جایی به بعد، ما کسانی را داشتیم که دوستشان نداشتیم!
صحبت از خیالبافی و ایده آل پردازی نیست!
صحبت از این است که آدمها برای ماندن، انگیزه میخواهند
دلشان که گرم نباشد، بیحس میشوند،
پشت میکنند به هرچیزی که بود و میروند
برای همیشه میروند...
دلمان کسی را میخواست که ما را بلد باشد!
وقتی ببینیم نیست؛
دلسرد میشویم، سکوت میکنیم و به هیچ کنشی، واکنش نمیدهیم
وقتی بارها بودیم و دیده نشدیم
حرف زدیم و شنیده نشدیم
چایی ریختیم و تنهایی خوردیم
فیلم دیدیم و تنهایی خندیدیم
بغض کردیم و تنهایی اشک ریختیم
و از یک جایی به بعد، ما کسانی را داشتیم که دوستشان نداشتیم!
صحبت از خیالبافی و ایده آل پردازی نیست!
صحبت از این است که آدمها برای ماندن، انگیزه میخواهند
دلشان که گرم نباشد، بیحس میشوند،
پشت میکنند به هرچیزی که بود و میروند
برای همیشه میروند...
(1402/10/26 , 08:48) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
زخمهای عمیق، همان قهقهه هایی ست که بعدها به لبخندی اجباری و نه از روی خوشحالی، تغییر ماهیت میدهند.
(1402/10/26 , 08:46) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
ما از آنان که به ما تکیه کرده بودند، بی پناهتر بودیم.🙂🙂😊
ویرایش شد «MaHsA» (1402/10/26 , 08:47) [1]
ویرایش شد «MaHsA» (1402/10/26 , 08:47) [1]
(1402/10/26 , 08:45) | [#] |
«MaHsA» ... قصه ی دوس داشتن تو، خونِ تو رگهای منه💞... |
شوخی شوخی زندگیمونو باختیم.😅
(1402/10/8 , 22:18) | [#] |
مآه منو محکم بغل کن وول نکن هیچ وقت...💙🌸 |
(1402/10/8 , 22:17) | [#] |
مآه منو محکم بغل کن وول نکن هیچ وقت...💙🌸 |
والا آدما هر چی مهربون تر ضعیف تر ، اصلا دریا خوبه آبیه قشنگه کنارش وایمیسی سنگ پرت میکنی سمتش بازم قشنگ و شفاف میمونه ولی حدتو باهاش ندونی ، تو چند ثانیه غرقت میکنه ، توم خوب باش تا جایی که سنگی که سمتت پرت میکنن به قلبت نخوره اگه خورد ، غرقشون کن.
(1402/10/8 , 22:16) | [#] |
مآه منو محکم بغل کن وول نکن هیچ وقت...💙🌸 |
(1402/10/8 , 22:01) | [#] |
مآه منو محکم بغل کن وول نکن هیچ وقت...💙🌸 |
(1402/10/8 , 22:00) | [#] |
مآه منو محکم بغل کن وول نکن هیچ وقت...💙🌸 |
به اطرافم نگاه میکنم و کسانی را میبینم که از رفتار و حرفهایشان زخمهایی عمیق برداشتهام و حتی بارها با آن زخمها جانم را گرفتهاند. احساس میکنم در تمام این سالها نه با دوستان و عزیزانم، بلکه با قاتلانم زندگی کردهام.
(1402/10/8 , 22:00) | [#] |
مآه منو محکم بغل کن وول نکن هیچ وقت...💙🌸 |
(1402/10/8 , 21:58) | [#] |
مآه منو محکم بغل کن وول نکن هیچ وقت...💙🌸 |
(1402/10/8 , 21:58) | [#] |
مآه منو محکم بغل کن وول نکن هیچ وقت...💙🌸 |