شب بخیر، مهمان شب

آخرین فعالیت

انجمن » مباحث آزاد و تفریحی » بحث های عمومی و سرگرمی
جستجو | فایل های تاپیک (16)
  دلتنگی هامون♥
<< 1 ... 5 6 7 8 9 ... 13 >>
(1402/6/29 , 07:50)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
می خواستم بمانم
رفتم
می خواستم بروم
ماندم
نه رفتن مهم بود و نه ماندن
مهم
من بودم
که نبودم...
(1402/6/29 , 07:57)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
موهایت را بباف...بگذار دوباره جهان ارام گیرد
(1402/6/29 , 07:58)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
و درد
که این بار پیش از زخم آمده بود
آن قدر در خانه ماند
که خواهرم شد.

با چرک پردهها
با چروک پیشانی دیوار
کنار آمدیم
و تن دادیم
به تیک تاکِ عقربه هایی
که تکه تکهمان کردند.
پس زندگی همین قدر بود؟
انگشت اشارهای به دوردست؟
برفی که سالها بیاید و ننشیند؟
و عمر
که هرشب از دری مخفی میآید
با چاقویی کُند

ماه،
شاهد این تاریکی ست
و ماه
دهان زنی زیباست
که در چهارده شب
حرفش را کامل میکند
وماهی سیاه کوچولو
که روزی از مویرگ های انگشتانم راه افتاده بود
حالا در شقیقه هایم میچرخد
در من صدای تبر میآید!
آه انارهای سیاه نخوردنی بر شاخه های کاج
وقتی که چارفصل به دورم میرقصیدند
رفتارتان چهقدر شبیهم بود.

در من
فریادهای درختی ست
خسته از میوههای تکراری.

من، ماهیِ خسته از آبم!
تن میدهم به تو
تورِ عروسی غمگین
تن میدهم
به علامت سوال بزرگی
که در دهانم گیر کردهاست.

پس روزهایمان همین قدر بود؟!

و زندگی آن قدر کوچک شد
تا در چاله ای که بارها از آن پریده بودیم
افتادیم.
(1402/6/29 , 07:58)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
در اطراف خانهی من
آن کس که به دیوار فکر میکند ، آزاد است
آن کس که به پنجره ، غمگین
و آن که که به جستجوی آزادی است ،
میان چار دیوار نشسته
نشسته می ایستد.
چند قدم راه می رود.
نشسته می ایستد.
چند قدم راه می رود.
نشسته می ایستد.
چند قدم راه می رود.
نشسته می ایستد.
چند قدم راه می رود.
نشسته می ایستد
چند قدم ..
حتی تو هم خسته شدی از این شعر.
حالا چه برسد به او که نشسته میایستد.
نه! افتاد.
(1402/6/29 , 08:01)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
دست بر دهانت می گذارم
و پنهانت می کنم در مرگ...
تابوت را می بندم
و تاریکیِ تو را از تاریکیِ جهان جدا میکنم...

خودم را می زنم به آن راه که تو نیستی
(1402/6/29 , 08:01)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
من اما طوری تنها بودم
که ماندنم همه را تنها می کرد...
(1402/6/29 , 08:02)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
صدای قلب نیست ...
صدای پای توست ...
که شب ها در سینه ام می دوی ،
کافی ست کمی خسته شوی
کافی ست بایستی !
(1402/6/29 , 08:03)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم
خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم

خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاست
از چشم من ببین که چو غوغاست در دلم
من نالی خوش نوایم و خاموش ای دریغ
لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم
دستی به سینه ی من شوریده سر گذار
بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم
زین موج اشک تفته و توفان آه سرد
ای دیده هوش دار که دریاست در دلم

باری امید خویش به دلداری ام فرست
دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم
گم شد ز چشم سایه نشان تو و هنوز
صد گونه داغ عشق تو پیداست در دلم
(1402/6/29 , 08:04)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
دیریست گالیا!

در گوش من فسانهٔ دلدادگی مخوان!

دیگر ز من ترانهٔ شوریدگی مخواه!

دیرست گالیا! به ره افتاد کاروان


عشق من و تو؟ این هم حکایتی است

اما در این زمانه که درمانده هر کسی

از بهر نان شب

دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست

شاد و شکفته در شب جشن تولدت

تو بیست شمع خواهی افروخت تابناک

امشب هزار دختر همسال تو ولی

خوابیده اند گرسنه و لخت روی خاک

زیباست رقص و ناز سرانگشت های تو

بر پرده های ساز

اما هزار دختر بافنده این زمان

با چرک و خون زخم سرانگشت هایشان

جان می کنند در قفس تنگ کارگاه

از بهر دستمزد حقیری که بیش از آن

پرتاب می کنی تو به دامان یک گدا

وین فرش هفت رنگ که پامال رقص توست

از خون و زندگانی انسان گرفته رنگ

در تار و پود هر خط و خالش، هزار رنج

در آب و رنگ هر گل و برگش، هزار ننگ

اینجا به خاک خفته هزار آرزوی پاک

اینجا به باد رفته هزار آتش جوان

دست هزار کودک شیرین بی گناه

چشم هزار دختر بیمار ناتوان ...

دیریست گالیا!

هنگام بوسه و غزل عاشقانه نیست

هر چیز رنگ آتش و خون دارد این زمان

هنگامهٔ رهایی لبها و دست هاست

عصیان زندگی است

در روی من مخند!

شیرینی نگاه تو بر من حرام باد!

بر من حرام باد از این پس شراب و عشق!

بر من حرام باد تپشهای قلب شاد!

یاران من به بند،

در دخمه های تیره و غمناک باغشاه

در عزلت تب آور تبعیدگاه خارک

در هر کنار و گوشهٔ این دوزخ سیاه

زودست گالیا!

در من فسانهٔ دلدادگی مخوان!

اکنون ز من ترانهٔ شوریدگی مخواه!

زودست گالیا! نرسیدست کاروان ...

روزی که بازوان بلورین صبحدم

برداشت تیغ و پردهٔ تاریک شب شکافت،

روزی که آفتاب

از هر دریچه تافت،

روزی که گونه و لب یاران همنبرد

رنگ نشاط و خندهٔ گمگشته بازیافت،

من نیز باز خواهم گردید آن زمان

سوی ترانهها و غزلها و بوسه ها

سوی بهارهای دل انگیز گل فشان

سوی تو،

عشق من ....
(1402/6/29 , 08:08)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
سنگیست زیر آب
در گود شب گرفته دریای نیلگون
تنها نشسته در تک آن گور سهمناک
خاموش مانده در دل آن سردی و سکون
او با سکوت خویش
از یاد رفتهایست در آن دخمه سیاه
هرگز بر او نتافته خورشید نیمروز
هرگز بر او نتافته مهتاب شامگاه
بسیار شب که ناله بر آورد و کس نبود
کان ناله بشنود
بسیار شب که اشک برافشاند و یاوه گشت
در گود آن کبود
سنگیست زیر آب ولی آن
شکسته سنگ
زندهست میتپد به امیدی در آن نهفت
دل بود اگر به سینه دلدار می نشست
گل بود اگر به سایه خورشید می شکفت
(1402/6/29 , 08:24)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
شازده ڪوچولو :
میگن بعضی عشق ها،
عشق نیست دیوانگیه ...!
روباه : عشقی ڪه توش دیوانگی نباشه،
عشق نیست ؛فقط حسِ عادته

(1402/6/29 , 08:27)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙

(1402/6/29 , 08:31)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙

(1402/6/29 , 08:36)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙

(1402/6/29 , 08:49)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙

(1402/8/18 , 17:58)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
ز غصه ناتوانم، با که گویم ؟
(1402/8/18 , 17:58)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
شاید ماه فقط به خاطر دوری اش زیباست.
(1402/8/18 , 18:02)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
ارغوان شاخهی همخون جدا ماندهی من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی است هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
(1402/8/18 , 18:03)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
میشه از بغض به هنر رسید و از اشک به ساز
(1402/8/18 , 18:03)[#]
مآه مآه 
مآه تاریکی شب ، با نورت روشن🌙
مثل یک کودک بد خواب کہ بازیچہ شده،
خستہام، خسته تࢪ از آن کہ بگویم چہ شده
  در کل: 256
<< 1 ... 5 6 7 8 9 ... 13 >>

فیلتر بر اساس نویسنده ی پست
دانلود تاپیک

رفتن به انجمن

New at the top
خانه
در کل : 0 عضو / 155 مهمان