ببین دیگه دلم برات تنگ نمیشه، فقط وقتی بهت فکر میکنم مجبور میشم عمیق تر نفس بکشم...

مزخرف ترین ، بدترین ، مسخره ترین و مضحک ترین حس ، دلتنگی برای کسیِ که ممکنه حتی تورو یادش نباشه و بهت فکرم نکنه اما تو مثل احمق ها قلبت درد میکنه و شب و روز نداری .

نمیدونم چرا ولی بهت حس دارم

بی تو دلتنگیامو به کی بگم

الان کجایی؟

تحمل میرود، اما شبِ غم سر نمیآید...

به خوابم بیا
شاید برای بار دیگر
ذره ذره وجودت را حس کردم...

آمدمت که بنگرم
گریه نمیدهد امان ...

ما در دلتنگی دستی نداشتیم
و در فاصله ای که داشتیم،
هزار دست داشتیم
سلام بر تو
که حقیقتاً دلتنگ توام
و سلام بر من
برای آن که دلتنگم...

دلتنگی آدم را به خیابان میکشد
دلتنگم،
و مردم نمیفهمند
قدم زدن گاهی
از گریهکردن غمانگیزتر است.

هر چند دور باشیم از هم اما دلتنگی گواهِ بودن است.

سلام بر آنهایی که فراموش شده اند
اما هرگز نتوانسته اند فراموش کنند .

گفت مشکل همیشه نبودن آدما نیست،
مشکل یه وقتایی اونجاس که بیان و اون آدمی که انتظارشو داشتی نبوده باشن.

وقتایی که ناراحتیم معنی آهنگارو بهتر میفهمیم.

یادت باز منو دیونه کرده.

گاهی دلمون تنگ است و گاهی هم نیست زندگی همینه دیگه و الان هم من دلم تنگه یجورایی

گاهی، راحتتر است که با وجودِ اندوهی که در درونت موج میزند، لبخند بزنی تا اینکه بخواهی به همهٔ عالم توضیح بدهی که چرا غمگینی...

در سرم جنگ های بسیاریست و تنها کشته اش منم

هیچکس نمی تواند تشخیص دهد
کسی که شانه هایش تکان میخورد
میخندد یا گریه میکند
ما از دور خوشیم
اما از نزدیک سیل اشک امان را بریده است.