تاپیک: ❤ ΡAイOGみ ❤
FAZi [#] (1399/5/10 , 22:32) |
دریغا روزهایی که بیدلبستگی بگذرند.
دریغا بیگانگی. امّا آدمیزاد را مگر تاب و توان آن هست که از هر کس و هر چیز ببُرّد؟ دمی شاید؛ یا روزی و ماهی شاید به اراده چنین کند.
اما سرشت او چنین نیست.
پیوند مییابد و میپیوندد. جذب میشود. شوق یگانگی. خود را به دیگری بست میزند. خود را به دیگری میسپرد. خود از آن او، او از آنِ خود.
میخواهد، پس خواها دارد.
خواها دارد، پس میخواهد.
هست، پس چنین است.
مگر نباشد تا نپیوندد. مگر بمیرد.
? کلیدر
? محمود دولت آبادی
دریغا بیگانگی. امّا آدمیزاد را مگر تاب و توان آن هست که از هر کس و هر چیز ببُرّد؟ دمی شاید؛ یا روزی و ماهی شاید به اراده چنین کند.
اما سرشت او چنین نیست.
پیوند مییابد و میپیوندد. جذب میشود. شوق یگانگی. خود را به دیگری بست میزند. خود را به دیگری میسپرد. خود از آن او، او از آنِ خود.
میخواهد، پس خواها دارد.
خواها دارد، پس میخواهد.
هست، پس چنین است.
مگر نباشد تا نپیوندد. مگر بمیرد.
? کلیدر
? محمود دولت آبادی