تاپیک: کلبه ی تنهایی های آگرین
آگرین [#] (1398/12/23 , 08:33) |
میگن همیشه اولین ها دمار از روزگار آدم درمیارن
اولین عشق اولین عیدی که عزیزی کنارت نیست و هزاران اولین دیگه که لعنت به تک تکشون
حالا یه آخرینی هم هست که .... آخ از این آخری پنجشنبه و جمعه ی آخر سال
روزایی که بهت دهنکجی میکنن که آره یه عزیز یا عزیزایی دیگه کنارت نیستن تا باهت وارد سال جدید بشن
و تویی سال جدیدت و جای خالی اونا که تا ابد عین یه زخم کاری همراه خودت میکشیش و با کوچیکترین تلنگر چنان خون ریزی میکنه و دردت میاره که نفستو برای لحظاتی میبره
امسال من حتی پنجشنبه و جمعه هم عین دو سال گذشته نبود
من بودم تنهایی یه مشت خاطره و اشکایی که بند نمیاومدن و هنوزم اگه علی نباشه میتونن ببارن و تموم نشن
شربتی از لب لعلش نچشیدیمو برفت
روی مهپیکر او سیر ندیدیمو برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربستو به گردش نرسیدیمو برفت
بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم
وز پی اش سوره ی اخلاص دمیدیمو برفت
عشوه دادن که بر ما گذری خواهی کرد
دیدی که آخر چنین عشوه خریدیمو برفت
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
کای دریغا به وداعش نرسیدیمو برفت
"حافظ"
اولین عشق اولین عیدی که عزیزی کنارت نیست و هزاران اولین دیگه که لعنت به تک تکشون
حالا یه آخرینی هم هست که .... آخ از این آخری پنجشنبه و جمعه ی آخر سال
روزایی که بهت دهنکجی میکنن که آره یه عزیز یا عزیزایی دیگه کنارت نیستن تا باهت وارد سال جدید بشن
و تویی سال جدیدت و جای خالی اونا که تا ابد عین یه زخم کاری همراه خودت میکشیش و با کوچیکترین تلنگر چنان خون ریزی میکنه و دردت میاره که نفستو برای لحظاتی میبره
امسال من حتی پنجشنبه و جمعه هم عین دو سال گذشته نبود
من بودم تنهایی یه مشت خاطره و اشکایی که بند نمیاومدن و هنوزم اگه علی نباشه میتونن ببارن و تموم نشن
شربتی از لب لعلش نچشیدیمو برفت
روی مهپیکر او سیر ندیدیمو برفت
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربستو به گردش نرسیدیمو برفت
بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم
وز پی اش سوره ی اخلاص دمیدیمو برفت
عشوه دادن که بر ما گذری خواهی کرد
دیدی که آخر چنین عشوه خریدیمو برفت
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
کای دریغا به وداعش نرسیدیمو برفت
"حافظ"