تاپیک: کلبه ی تنهایی های آگرین
آگرین [#] (1398/12/7 , 17:22) |
سلام کلبه و سلام رهگذرانی که از اینجا میگذرید
امروز کتاب تبریز مه آلود رو بعد سه ماه تموم کردم
کتابش فوق العاده بود بخصوص برای من که از جای جای تبریز خاطره دارم
ولی نمیدونم چرا وسطش اون همه کتاب خوندم و حس تموم کردنشو نداشتم
حالا دارم به این فکر میکنم وقتایی که تبریزم و بیخیال از روی خاک پاکش قدم میزنم اون خاک حدود صد سال قبل با خون چه آدمایی سیراب شده
لعنت به روس و روسی چه ظلمها کردن این روسایِ ..
طفلک مردم اون زمانا
خیلی جاهای کتاب همراه مردم عادی شدم خندیدم به سادگی و دل پاکیشون و گریه کردم با ظلم هایی که از طرف قاجار و روس بهشون میشد
ولی بازم سعی میکردن با وجود این همه سختی برای لحظاتی هم شده برای خودشون شادی خلق کنن که خیلی اوقات اون شادی ها رو زهرشون میکردن
امروز کتاب تبریز مه آلود رو بعد سه ماه تموم کردم
کتابش فوق العاده بود بخصوص برای من که از جای جای تبریز خاطره دارم
ولی نمیدونم چرا وسطش اون همه کتاب خوندم و حس تموم کردنشو نداشتم
حالا دارم به این فکر میکنم وقتایی که تبریزم و بیخیال از روی خاک پاکش قدم میزنم اون خاک حدود صد سال قبل با خون چه آدمایی سیراب شده
لعنت به روس و روسی چه ظلمها کردن این روسایِ ..
طفلک مردم اون زمانا
خیلی جاهای کتاب همراه مردم عادی شدم خندیدم به سادگی و دل پاکیشون و گریه کردم با ظلم هایی که از طرف قاجار و روس بهشون میشد
ولی بازم سعی میکردن با وجود این همه سختی برای لحظاتی هم شده برای خودشون شادی خلق کنن که خیلی اوقات اون شادی ها رو زهرشون میکردن