تاپیک: کلبه ی تنهایی های آگرین
آگرین [#] (1398/12/3 , 08:50) |
اینم از کلبه ی تنهایی هام
وسط یه جنگل اطرافم پر درخته یه رودخونه هم از کنار کلبه میگذره و صدای شُرشُر آرامش و صدای پرنده ها و گاهی یه شغالی چیزی هیچ صدایی نیست
اینجا راحتم خودم هستم و خودم
آخ اگه میشد چقدر عالی بود
بدور از تمام دو رنگی ها دروغ ها تهمت ها و و و همچین کلبه ای داشتم دیگه هیچی کم نداشتم
ولی از قدیم گفتن گاهی بعضی آرزوها تا ابد آرزو میمونن
چند شب قبل تو تلویزیون اربیل یه آقایی رو نشون داد که بیست و چند سال قبل با زنش رفته بودن بالای یه کوه و اون مرد عین فرهاد کوه رو جوری کنده بود که شکل پله پله شده بود
یه خونه و خودشو زنش و دنیایی از گرما و صمیمیت
ازش پرسیدن چرا تو شهر نموندی و اومدی اینجا خندید یه خنده ی از ته دل و گفت
اومدم تا دیگه نشنوم هرچی که راجب زنم میگن
اومدن تا دور باشم از آدمایی که جز حرف مفت چیزی بلد نیستن
پرسیدن زندگی اینجا سخت نیست.
گفت
زندگی هرجای این کره ی خاکی که باشی سخته
اما اینجا لا اقل از خیلی چیزا دوریم و این عالیه
چقدر تو اون لحظه به حال خودش و زنش غبطه خوردم خخخ
وسط یه جنگل اطرافم پر درخته یه رودخونه هم از کنار کلبه میگذره و صدای شُرشُر آرامش و صدای پرنده ها و گاهی یه شغالی چیزی هیچ صدایی نیست
اینجا راحتم خودم هستم و خودم
آخ اگه میشد چقدر عالی بود
بدور از تمام دو رنگی ها دروغ ها تهمت ها و و و همچین کلبه ای داشتم دیگه هیچی کم نداشتم
ولی از قدیم گفتن گاهی بعضی آرزوها تا ابد آرزو میمونن
چند شب قبل تو تلویزیون اربیل یه آقایی رو نشون داد که بیست و چند سال قبل با زنش رفته بودن بالای یه کوه و اون مرد عین فرهاد کوه رو جوری کنده بود که شکل پله پله شده بود
یه خونه و خودشو زنش و دنیایی از گرما و صمیمیت
ازش پرسیدن چرا تو شهر نموندی و اومدی اینجا خندید یه خنده ی از ته دل و گفت
اومدم تا دیگه نشنوم هرچی که راجب زنم میگن
اومدن تا دور باشم از آدمایی که جز حرف مفت چیزی بلد نیستن
پرسیدن زندگی اینجا سخت نیست.
گفت
زندگی هرجای این کره ی خاکی که باشی سخته
اما اینجا لا اقل از خیلی چیزا دوریم و این عالیه
چقدر تو اون لحظه به حال خودش و زنش غبطه خوردم خخخ