تاپیک: فقط با لبخند وارد شوید ...
Milaad [#] (1398/10/26 , 20:55) |
اتوبوس كه حركت كرد پسر ٢٥ ساله رو به پدرش كرد و گفت: ببين پدر درختها با ما حركت مي كنند.
بعد از مدتي پسر دوباره گفت : پدر خانه ها هم با ما حركت مي كنند.
زوج جوان بسيار كنجكاو شده بودند كه پسر دستش را از پنجره بيرون برد و گفت: پدر باران روي دست من چكيد و پدر لبخندي ملیحی به او زد.
زوج جوان كه ديگر طاقت نداشتند اشک از چشمانشون داشت سرآزیر میشد رو به پدر كردند و گفتند : آيا پسر شما تازه بينايي خود را به دست آورده؟؟
پدر گفت نه!
بنگ میکشه.
گاييده ما رو.???
بعد از مدتي پسر دوباره گفت : پدر خانه ها هم با ما حركت مي كنند.
زوج جوان بسيار كنجكاو شده بودند كه پسر دستش را از پنجره بيرون برد و گفت: پدر باران روي دست من چكيد و پدر لبخندي ملیحی به او زد.
زوج جوان كه ديگر طاقت نداشتند اشک از چشمانشون داشت سرآزیر میشد رو به پدر كردند و گفتند : آيا پسر شما تازه بينايي خود را به دست آورده؟؟
پدر گفت نه!
بنگ میکشه.
گاييده ما رو.???