تاپیک: کلبه ی تنهایی های آگرین
تریاق [#] (1403/3/12 , 17:25) |
میشینه کنارم و خاکی میشه بر خلاف حساسیتش
- از دست دادن مادرت خیلی سخت بود؟
یه مرتبه رنگ از صورتش میپره و چشمهاش رو ازم میگیره. اخم کمرنگ اما عمیقی روی پیشونیش خط میندازه و میگه:
- از دست دادن رو نمیدونم، اما از دست رفتن سخته.
و بعد انگار دوباره به این دنیا وصل شده باشه مستقیم نگاهم میکنه.
- تو از دست نریا!
میخوام بگم راست گفت...سخته...
از دست رفتن سخته...
- از دست دادن مادرت خیلی سخت بود؟
یه مرتبه رنگ از صورتش میپره و چشمهاش رو ازم میگیره. اخم کمرنگ اما عمیقی روی پیشونیش خط میندازه و میگه:
- از دست دادن رو نمیدونم، اما از دست رفتن سخته.
و بعد انگار دوباره به این دنیا وصل شده باشه مستقیم نگاهم میکنه.
- تو از دست نریا!
میخوام بگم راست گفت...سخته...
از دست رفتن سخته...