تاپیک: کلبه ی تنهایی های آگرین
تریاق [#] (1402/10/15 , 23:26) |
از ناصر درباره بخشش یا اعدام پرسیدند و پاسخ ناصر اعدام بود، شهلا فروریخت. شهلا زمان اعدام کشته نشد، وقتی مُرد که «ناصرش» خواستار اعدامش شد. پاهایش لرزید، زانوهایش سست شد و فرو ریخت. تاکنون فروریختن انسان را دیدهاید؟ به چشم میبینی کمر کسی خم میشود، زانوهایش دیگر تحمل وزن بدن را ندارند و فرو میریزد. توگویی از درون انسان چیزی بیرون میآید که نامش را میتوان «جان» گذاشت. «جان» شهلا هم همان لحظه از بدنش بیرون آمد و روحش بعد از اعدام!
شعر دست برده شهلا جاهد (از شعرهای نسرین بهجتی )که برای دفاع از خود در دادگاه در بهار ۱۳۸۳ خوانده شده :
مگر تو از من چه دیدی
جز خوبیهای مکرر
که از من دل خسته روی گرداندی
و شمشیر از رو بستی
نگو که وهم بود
عشق که وهم نیست
اسارت من برای رهایی تو که وهم نیست
حال زندان و تنهائی و من
در زندان عقربه ها نمی پرد...می خزد
و من برای هیچ چیز و هیچکس دیگر عجله ای ندارم
جز مردن که آنهم بدانم مردی که بی دلیل
شمشیر را برایم از رو بست
آیا به سوگ من خواهد نشست ؟
#شهلا_جاهد
شعر دست برده شهلا جاهد (از شعرهای نسرین بهجتی )که برای دفاع از خود در دادگاه در بهار ۱۳۸۳ خوانده شده :
مگر تو از من چه دیدی
جز خوبیهای مکرر
که از من دل خسته روی گرداندی
و شمشیر از رو بستی
نگو که وهم بود
عشق که وهم نیست
اسارت من برای رهایی تو که وهم نیست
حال زندان و تنهائی و من
در زندان عقربه ها نمی پرد...می خزد
و من برای هیچ چیز و هیچکس دیگر عجله ای ندارم
جز مردن که آنهم بدانم مردی که بی دلیل
شمشیر را برایم از رو بست
آیا به سوگ من خواهد نشست ؟
#شهلا_جاهد