تاپیک: فلسفه بدانیم
?زیبای وحشی ? [#] (1402/10/10 , 11:16) انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
? درباره تقدیرگرایی و عقلانیت...
اغلب مردم، فراموشی یا جهلشان نسبت به "تصمیمات" دیروز که خود یا دیگران برایشان گرفته اند و منجر به وقایع امروز شده را «تقدیر» می نامند.
یعنی وقتی ما بر اساس تصمیمات غلط و نابخردانه، مسبب وقوع یک اتفاق یا حادثه میشویم، باید شجاعت اینرا داشته باشیم و بتوانیم علل طبیعی این رخداد را کشف کنیم. انداختن هر رخداد تحلیل ناشده، به مغاک تقدیر، کار آسانی است و برای همین هم اغلب مردم بدین معنا، تقدیرگرا هستند، چون نه شجاعت کافی دارند و نه دانش و حافظه لازم برای تحلیل روابط علّی پدیده ها، چراکه ممکن است در پایان تحلیل، نقش خود و تصمیمات خود در وقوع آن اتفاق، آشکار شود، در حالیکه آدمها دوست دارند از خود رفع مسئولیت کنند و چیزی یا کسی دیگر را مقصر بدانند. چیز یا کسی که ترجیحا نیرویی فراتر از طبیعت داشته باشد. این نیز یک نوع مکانیزم دفاعی در برابر اتفاقات نامطلوب است. پروجکت کردن حوادث به نیرویی فراتر از نیروهای طبیعی و انسانی.
یکی از مهمترین روشهای سلامت جان و روح ادمی، همین فاصله گرفتن از این نوع از تقدیرگرایی است. رفتن به سراغ سلسله علل و کشف روابط علّی بین پدیده ها، گرچه کاریست دشوار، اما این دشواری سلامتی جان را برایمان به ارمغان می اورد. این فرایند بطور اصیل، همان فرایندی است که میتوان آنرا عقلانیت نیز نامید .
از همینروست که سلوک عقلانی، از نگاه عامه مردم، آدمی را به مجسمه ای بی روح بدل میسازد. این بی روح یا بی حس شدن، دلالت به وضعیتی دارد که فرد، بدلیل کشف علل طبیعی، و روابط علّی پدیدارها، دیگر دستخوش هیجانات و احساسات تقدیرگرایانه نمیشود. بواقع، آنچه در یک انسان عقلی مشرب رخ میدهد، نه از بین رفتن احساسات و عواطف، بل فهمی دقیق از خود و گذشته و آینده خود است. غلبه بر احساسات ناشی از تقدیرگرایی، باعث میشود، احساسات و عواطف، بطور اگاهانه و کاملا کنترل شده ظهور و بروز بیابند. چراکه در بین سه ساحت وجودی انسان (غریزه، حس، عقل) تنها ساحتی که میتواند بر همه اقلیم وجود ادمی دسترسی داشته باشد، عقل است. از همینرو، وقتی یک انسان عاقل، عاشق میشود، از یکسو شاهد عشقی بسیار عمیق و اصیل خواهیم بود، از دیگر سو، چنین انسانی مهارتهای لازم برای حفظ و مراقبت از شعله برافروخته عشق را داراست...!
✍ #دکتر_اکبر_جباری
اغلب مردم، فراموشی یا جهلشان نسبت به "تصمیمات" دیروز که خود یا دیگران برایشان گرفته اند و منجر به وقایع امروز شده را «تقدیر» می نامند.
یعنی وقتی ما بر اساس تصمیمات غلط و نابخردانه، مسبب وقوع یک اتفاق یا حادثه میشویم، باید شجاعت اینرا داشته باشیم و بتوانیم علل طبیعی این رخداد را کشف کنیم. انداختن هر رخداد تحلیل ناشده، به مغاک تقدیر، کار آسانی است و برای همین هم اغلب مردم بدین معنا، تقدیرگرا هستند، چون نه شجاعت کافی دارند و نه دانش و حافظه لازم برای تحلیل روابط علّی پدیده ها، چراکه ممکن است در پایان تحلیل، نقش خود و تصمیمات خود در وقوع آن اتفاق، آشکار شود، در حالیکه آدمها دوست دارند از خود رفع مسئولیت کنند و چیزی یا کسی دیگر را مقصر بدانند. چیز یا کسی که ترجیحا نیرویی فراتر از طبیعت داشته باشد. این نیز یک نوع مکانیزم دفاعی در برابر اتفاقات نامطلوب است. پروجکت کردن حوادث به نیرویی فراتر از نیروهای طبیعی و انسانی.
یکی از مهمترین روشهای سلامت جان و روح ادمی، همین فاصله گرفتن از این نوع از تقدیرگرایی است. رفتن به سراغ سلسله علل و کشف روابط علّی بین پدیده ها، گرچه کاریست دشوار، اما این دشواری سلامتی جان را برایمان به ارمغان می اورد. این فرایند بطور اصیل، همان فرایندی است که میتوان آنرا عقلانیت نیز نامید .
از همینروست که سلوک عقلانی، از نگاه عامه مردم، آدمی را به مجسمه ای بی روح بدل میسازد. این بی روح یا بی حس شدن، دلالت به وضعیتی دارد که فرد، بدلیل کشف علل طبیعی، و روابط علّی پدیدارها، دیگر دستخوش هیجانات و احساسات تقدیرگرایانه نمیشود. بواقع، آنچه در یک انسان عقلی مشرب رخ میدهد، نه از بین رفتن احساسات و عواطف، بل فهمی دقیق از خود و گذشته و آینده خود است. غلبه بر احساسات ناشی از تقدیرگرایی، باعث میشود، احساسات و عواطف، بطور اگاهانه و کاملا کنترل شده ظهور و بروز بیابند. چراکه در بین سه ساحت وجودی انسان (غریزه، حس، عقل) تنها ساحتی که میتواند بر همه اقلیم وجود ادمی دسترسی داشته باشد، عقل است. از همینرو، وقتی یک انسان عاقل، عاشق میشود، از یکسو شاهد عشقی بسیار عمیق و اصیل خواهیم بود، از دیگر سو، چنین انسانی مهارتهای لازم برای حفظ و مراقبت از شعله برافروخته عشق را داراست...!
✍ #دکتر_اکبر_جباری