تاپیک: فلسفه بدانیم
![]() | ?زیبای وحشی ? [#] (1402/9/18 , 15:04) انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
? فلسفه یک قصه است اما از هر زبان که می شنوی نامکرر است...
هگل گفته بود که فلسفه دیگر به معنی لغوی آن مورد ندارد یعنی حب دانایی نیست بلکه عین دانایی است. یاسپرس می گوید هنوز هم فلسفه همان است که بوده است؛ فلسفه هنوز هم معنی یونانی آن یعنی حب دانایی را نگاه داشته و فیلسوف به کسی اطلاق می شود که دوستدار دانایی باشد .
یاسپرس با هر نوع فلسفه جزمی مخالف است. او نمی پذیرد که کسانی به حقیقت واصل شده باشند و حقایق فلسفی بر آنها معلوم شده باشد بلکه فیلسوف را به کودکی شبیه میداند که مدام پرسش می کند. در نظر یاسپرس پرسش از پاسخ مهم تر است بخصوص که وقتی به پرسش پاسخ داده می شود، آن پاسخ به نوبه خود به پرسش تبدیل می شود یا پرسش های دیگر را موجب می گردد.
اما مقصود از در راه بودن این است که بشر تاریخ دارد و انسانیت او در زمان تحقق می پذیرد. وجود شناختنی نیست اما دَم هایی در زندگی بشر هست که جلوه هایی از هستی رخ می نماید و شادی و بهجتی می آورد که در آن انسانیت انسان متحقق می شود. البته مقصود این نیست که فلسفه موجب آرامش و اطمینان است. بشر در شکست، به آزمایش هستی می رسد و فلسفه، آموختن مردن است.
فلسفه طلب است اما ما در این طلب قرین توفیق نیستیم. ما در این طلب با شکست مواجه می شویم و توفيق ما در همین شکست است. اگزیستانس هرگز تحقق نمی یابد؛ بشر در راه است و مرگ رهزن اوست. فلسفه در این راه ظاهر می شود و مظهر آن آثار فلاسفه بزرگ است. در تمام این آثار یک چیز تکرار میشود. فلسفه یک قصه است اما از هر زبان که میشنوی نامکرر است. به نظر یاسپرس فلسفه همواره بوده است و تا بشر باشد فلسفه هم خواهد بود...!
? فلسفه چیست؟/فلسفه سیر مدام و در مسیر بودن است ✍ #رضا_داوری_اردکانی
️️
️
هگل گفته بود که فلسفه دیگر به معنی لغوی آن مورد ندارد یعنی حب دانایی نیست بلکه عین دانایی است. یاسپرس می گوید هنوز هم فلسفه همان است که بوده است؛ فلسفه هنوز هم معنی یونانی آن یعنی حب دانایی را نگاه داشته و فیلسوف به کسی اطلاق می شود که دوستدار دانایی باشد .
یاسپرس با هر نوع فلسفه جزمی مخالف است. او نمی پذیرد که کسانی به حقیقت واصل شده باشند و حقایق فلسفی بر آنها معلوم شده باشد بلکه فیلسوف را به کودکی شبیه میداند که مدام پرسش می کند. در نظر یاسپرس پرسش از پاسخ مهم تر است بخصوص که وقتی به پرسش پاسخ داده می شود، آن پاسخ به نوبه خود به پرسش تبدیل می شود یا پرسش های دیگر را موجب می گردد.
اما مقصود از در راه بودن این است که بشر تاریخ دارد و انسانیت او در زمان تحقق می پذیرد. وجود شناختنی نیست اما دَم هایی در زندگی بشر هست که جلوه هایی از هستی رخ می نماید و شادی و بهجتی می آورد که در آن انسانیت انسان متحقق می شود. البته مقصود این نیست که فلسفه موجب آرامش و اطمینان است. بشر در شکست، به آزمایش هستی می رسد و فلسفه، آموختن مردن است.
فلسفه طلب است اما ما در این طلب قرین توفیق نیستیم. ما در این طلب با شکست مواجه می شویم و توفيق ما در همین شکست است. اگزیستانس هرگز تحقق نمی یابد؛ بشر در راه است و مرگ رهزن اوست. فلسفه در این راه ظاهر می شود و مظهر آن آثار فلاسفه بزرگ است. در تمام این آثار یک چیز تکرار میشود. فلسفه یک قصه است اما از هر زبان که میشنوی نامکرر است. به نظر یاسپرس فلسفه همواره بوده است و تا بشر باشد فلسفه هم خواهد بود...!
? فلسفه چیست؟/فلسفه سیر مدام و در مسیر بودن است ✍ #رضا_داوری_اردکانی
️️
️