تاپیک: فلسفه بدانیم
?زیبای وحشی ? [#] (1402/9/4 , 00:20) انتقام قادسيه را خواهیم گرفت |
?نگاهی بر رسالهٔ روشنگری چیست از ایمانوئل کانت به ترجمهٔ یدالله موقن...
⚜روشنگری خروجِ انسان از صغارتی است که خود بر خويش تحميل کرده است. صغارت، ناتوانی در به کاربردن فهمِ خود بدون راهنمايی ديگری است. اين صغارت #خود_تحميلی است اگر علّت آن نه در سفيه بودن بلکه در فقدان عزم و شهامت در به کارگيری فهمِ خود، بدون راهنمايی ديگری، باشد. شعار روشنگری اين است :
?در به کار گيری فهم خود شهامت داشته باش! [!Sapere Aude]
?تنبلی و بزدلی دلايلی هستند بر اين که چرا بخش بزرگی از انسانها، زمانی طولانی پس از آن که طبیعت، آنان را به بلوغ جسمی رسانده و از يوغ قيمومیتِ ديگران آزاد کرده است همچنان با خرسندی در همهٔ عمر صغير میمانند؛ و نيز به همين دلايل است که چرا برای ديگران چنان آسان است که خود را قيّم آنان کنند.چه راحت است صغير بودن! [آدم صغير پيش خود چنين استدلال میکند که] اگر کتابی داشته باشم [منظور کتاب مقدّس است] که به جای فهمم عمل کند، اگر کشيشی داشته باشم که به جای وجدانم عمل کند و اگر پزشکی داشته باشم که به من بگويد که چه چيزهايی بخورم و چه چيزهايی نخورم و ...، در اين صورت نيازی ندارم که به خود زحمت دهم. اصلاً احتياجی ندارم که بينديشم؛ تا وقتی پول دارم ديگران جور مرا میکشند. قيّمهايی که از سر خيرخواهی، سرپرستی انسانهای صغير را بر عهده گرفتهاند زود در میيابند که بخش اعظم نوع بشر، برداشتنِ گام به سوی بلوغ ذهنی را نه تنها دشوار بلکه بسيار خطرناک میدانند.
?قيّمها پس از آن که گاوان خود را رام کردند و مطمئن شدند که اين زبانبستههای مطيع و سر به راه بدون يوغی که بر گردن دارند گامی بر نخواهند داشت، آنان را برحذر میدارند که مبادا اين يوغ را از گردن خود بيفکنند و آزادانه گام بردارند؛ چون در آن صورت، خطر آنان را تهديد خواهد کرد. اما اين خطر واقعاً چندان بزرگ نيست؛ زيرا پس از آن که آنان چند بار بر زمين خوردند قطعاً سرانجام راه رفتن را فرا میگيرند، اما يک بار زمين خوردن، انسانها را چنان ترسو و وحشت زده میکند که ديگر نمیکوشند تا بر پای خود بايستند و بی کمک ديگران گام بردارند.
از اين رو برای فرد دشوار است که از صغير بودن که فطرت [ثانوی] او شده است خود را بيرون آورد. او از صغير بودن خويش خرسند است و در وضع کنونیاش از به کار بردن فهمِ خود واقعاً ناتوان است؛ زيرا تاکنون هيچ کس اجازهٔ چنين کاری را به او نداده است.
?قوانين و اعتقادات جزمی که ابزارهای مکانيکی برای استفاده (يا بيشتر سوء استفادهٔ) عقلانی از مواهب طبيعی بشرند، بندهايی هستند که صغيربودن فرد را دائمی میکنند. حتی اگر کسی بتواند اين بندها را بگسلد در آن صورت هنوز هم در پريدن از روی گودالی بسيار باريک مردّد است، چون که او به اين نوع آزادی خو نگرفته است، در نتيجه فقط معدودی از انسانها موفق شدهاند که ذهن خود را بپرورند و از صغارت بيرون آيند و راهی مطمئن در پيش گيرند.
⚜روشنگری خروجِ انسان از صغارتی است که خود بر خويش تحميل کرده است. صغارت، ناتوانی در به کاربردن فهمِ خود بدون راهنمايی ديگری است. اين صغارت #خود_تحميلی است اگر علّت آن نه در سفيه بودن بلکه در فقدان عزم و شهامت در به کارگيری فهمِ خود، بدون راهنمايی ديگری، باشد. شعار روشنگری اين است :
?در به کار گيری فهم خود شهامت داشته باش! [!Sapere Aude]
?تنبلی و بزدلی دلايلی هستند بر اين که چرا بخش بزرگی از انسانها، زمانی طولانی پس از آن که طبیعت، آنان را به بلوغ جسمی رسانده و از يوغ قيمومیتِ ديگران آزاد کرده است همچنان با خرسندی در همهٔ عمر صغير میمانند؛ و نيز به همين دلايل است که چرا برای ديگران چنان آسان است که خود را قيّم آنان کنند.چه راحت است صغير بودن! [آدم صغير پيش خود چنين استدلال میکند که] اگر کتابی داشته باشم [منظور کتاب مقدّس است] که به جای فهمم عمل کند، اگر کشيشی داشته باشم که به جای وجدانم عمل کند و اگر پزشکی داشته باشم که به من بگويد که چه چيزهايی بخورم و چه چيزهايی نخورم و ...، در اين صورت نيازی ندارم که به خود زحمت دهم. اصلاً احتياجی ندارم که بينديشم؛ تا وقتی پول دارم ديگران جور مرا میکشند. قيّمهايی که از سر خيرخواهی، سرپرستی انسانهای صغير را بر عهده گرفتهاند زود در میيابند که بخش اعظم نوع بشر، برداشتنِ گام به سوی بلوغ ذهنی را نه تنها دشوار بلکه بسيار خطرناک میدانند.
?قيّمها پس از آن که گاوان خود را رام کردند و مطمئن شدند که اين زبانبستههای مطيع و سر به راه بدون يوغی که بر گردن دارند گامی بر نخواهند داشت، آنان را برحذر میدارند که مبادا اين يوغ را از گردن خود بيفکنند و آزادانه گام بردارند؛ چون در آن صورت، خطر آنان را تهديد خواهد کرد. اما اين خطر واقعاً چندان بزرگ نيست؛ زيرا پس از آن که آنان چند بار بر زمين خوردند قطعاً سرانجام راه رفتن را فرا میگيرند، اما يک بار زمين خوردن، انسانها را چنان ترسو و وحشت زده میکند که ديگر نمیکوشند تا بر پای خود بايستند و بی کمک ديگران گام بردارند.
از اين رو برای فرد دشوار است که از صغير بودن که فطرت [ثانوی] او شده است خود را بيرون آورد. او از صغير بودن خويش خرسند است و در وضع کنونیاش از به کار بردن فهمِ خود واقعاً ناتوان است؛ زيرا تاکنون هيچ کس اجازهٔ چنين کاری را به او نداده است.
?قوانين و اعتقادات جزمی که ابزارهای مکانيکی برای استفاده (يا بيشتر سوء استفادهٔ) عقلانی از مواهب طبيعی بشرند، بندهايی هستند که صغيربودن فرد را دائمی میکنند. حتی اگر کسی بتواند اين بندها را بگسلد در آن صورت هنوز هم در پريدن از روی گودالی بسيار باريک مردّد است، چون که او به اين نوع آزادی خو نگرفته است، در نتيجه فقط معدودی از انسانها موفق شدهاند که ذهن خود را بپرورند و از صغارت بيرون آيند و راهی مطمئن در پيش گيرند.