وقتی میبینی همه چی مثل زنجیر قفل شده توهم تا تورو از بخشی از وجودت دور کنه،
مثل این میمونه که کسی بزور پوست کف دستتو میکنه،
همونقدر دردناکه،تو میمونی و اشک پیله بسته کنج چشم و صدای موزون هقهق ها پشت لب و دهن بسته شده،
ولی تو ذهنت اینو تصور کن که بعدش یکی پماد آ د میاره و با نوک انگشتش خیلی آروم کف دستتو پماد میزنه،
به خیال خام خوش باش.