دارم متلاشی میشوم و این یک داستان نیست، دارم متلاشی میشوم و جز کلمهها چیز دیگری ندارم؛ باید بنویسم که خستهام، خسته از صبوری بیش از حد، خسته از ایستادگیه بالاتر از توان و خسته از جنگیدنه بی پایان. کجا باید خودم را تسلیم کنم؟ به چه کسی باید بگویم که دیگر نمیتوانم؟!