یکم از دل بگم !
قلب نه خوده دل منظورمه !
چیزی که میتپه واسه حیات یا خون توشه رو نمیگم!
چیزی که ما داریم پرش میکنیم از تنفر عشق یا هرحسی منظورمه !
چیزی که تنگ میشه یا میگیره یا قند توش آب میشه یا متنفر میشه !
چیزی که خودش انقد تغییر میکنه رو چرا باید گردن هم بندازیم !؟
اگه واسه خودته چرا نمیتونی کنترلش کنی و اگه واسه تو نیس چرا حس مالکیت داری بهش !؟
وقتی دل میدی یعنی دیگه دل نداری
و اگه پس داده بهت چرا دیگه باز میری دل بدی بهش !؟
اگه دل توعه چرا پیش یکی دیگست و اگه مال تو نیست چرا نگهش میداری !؟
چرا چیزی ک دادی رو منتم میزاری براش !؟
و برعکس
چرا دلش یه تایمی دستت بوده رو میخوای حس مالکیت براش پیدا کنی !؟
اگه مال توعه چرا اختیاری نداری !؟
و چرا واسه گرفتنش دوباره گدایی میکنی !؟
اگه دل بردن گناهه پس دل دادنم گناهه !
اگه دل شکستن گناهه دل دزدیدن هم گناهه !

قاضی میگفت باید بگیریش چون کردیش ! آقای قاضی من دلشو که نکردم دلش که دست خودشه ولی تو چرا میخوای یه ج*ده رو بدیش به من!؟
من از بدنم مایه گذاشتم و اونم از بدن خودش
من از سهم خودم و اون از سهم خودش !
نوش جونم نوش جونش !
دل رو چرا وصل میکنی ! چرا عنو با آجیل قاطی میکنی !؟

یک یک دو دو هشت
#Ramin