تاپیک: ❤ ΡAイOGみ ❤
FAZi [#] (1400/4/21 , 22:48) |
هیچکس برایم نمانده! همه را از دست دادهام، همه را...
آنقدر فاصله گرفتهام و آنقدر دور بودهام که دیگر هیچ حرف و آغوشی این فاصلهها را پر نمیکند. انگار بیآنکه خواستهباشم، حول خودم دیوار کشیدهام. انگار جزیرهای ساختهام دست نیافتنی... و یکّه و تنها میان آن نشستهام و آدمها آنقدر سعی کردهاند که اقیانوسهای اطراف مرا پشت سر بگذارند تا به من برسند و نشده، از من صرفنظر کرده و به آدمهای دیگری پناه بردهاند. دیگران جایگزینِ من شدهاند، دیگران جای خالیِ مرا پر کردهاند و این بیرحمترین ناگزیرِ اینروزهاست. که هر آدمی در وقتِ نیاز، به آغوش و شانههایِ کسی که هست پناه میبرد. و من نبودهام، من در بزنگاههای زیادی نبودهام!
هر از گاهی به خودم آمدهام و خودم را غریبه و تنها دیدهام میان آدمها...
غریبهای که در این سیاره، هیچ جایی ندارد. جای مرا مدتهاست که پر کردهاند. مدتهاست که آدمهای دیگری جای من حرف میزنند، جای من گوش میکنند و جای من به آغوش میکشند.
من باید به جزیرهی خودم برگردم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
آنقدر فاصله گرفتهام و آنقدر دور بودهام که دیگر هیچ حرف و آغوشی این فاصلهها را پر نمیکند. انگار بیآنکه خواستهباشم، حول خودم دیوار کشیدهام. انگار جزیرهای ساختهام دست نیافتنی... و یکّه و تنها میان آن نشستهام و آدمها آنقدر سعی کردهاند که اقیانوسهای اطراف مرا پشت سر بگذارند تا به من برسند و نشده، از من صرفنظر کرده و به آدمهای دیگری پناه بردهاند. دیگران جایگزینِ من شدهاند، دیگران جای خالیِ مرا پر کردهاند و این بیرحمترین ناگزیرِ اینروزهاست. که هر آدمی در وقتِ نیاز، به آغوش و شانههایِ کسی که هست پناه میبرد. و من نبودهام، من در بزنگاههای زیادی نبودهام!
هر از گاهی به خودم آمدهام و خودم را غریبه و تنها دیدهام میان آدمها...
غریبهای که در این سیاره، هیچ جایی ندارد. جای مرا مدتهاست که پر کردهاند. مدتهاست که آدمهای دیگری جای من حرف میزنند، جای من گوش میکنند و جای من به آغوش میکشند.
من باید به جزیرهی خودم برگردم...
#نرگس_صرافیان_طوفان